هفتگام پیش از ازدواج
ازدواج درشمار مهم ترین مسائل زندگی هر انسان است. انتخاب یک همسفر برای یک سفر طولانی. پس بسیار مهم است که همسفر ما چه کسی باشد. ما در زندگی برای امور مهم مراحلی را می گذرانیم؛ مثلا برای گرفتن گواهینامه رانندگی حتما باید امتحان آیین نامه بدهیم؛ دورههای عملی بگذرانیم؛ معاینه چشم بشویم و… یا در گرفتن مدرک تحصیلی حتما باید چند سال درس بخوانیم و واحد پاس کنیم و… حالا سوال اینجاست که واقعا برای انتخاب همسر نیاز به گذراندن یک پروسه نیست؟ اینکه ما یک دوران آشنایی درست داشته باشیم؛ اینکه حتما مشورت بگیریم، اینکه معیارهای خود را بدانیم، اینکه اطلاعات درست بدهیم و بگیریم و … در اینجا به هفت گام پیش از ازدواج خواهیم پرداخت تا به انتخابی درست دست پیدا کنیم.
شناخت خواستهها و معیارها
ما ابتدا باید شناخت خوبی از خودمان داشته باشیم. تا خودمان را نشناسیم و ندانیم که چه کسی هستیم و از زندگی چه میخواهیم، نمیدانیم که از همسرمان چه باید بخواهیم. برای شناخت ، لیستی از صفات خوب و بد خود تهیه کنید؛ چیزهایی که شما را شاد یا ناراحت میکند؛ ببینید در چه وضعیتی نسبت به یکدیگر قرار دارید. سپس تلاش کنید که ملاکهای درست را بشناسید و به ملاکها و معیارهای انتخاب فکر کنید و از کنارشان راحت نگذرید. بارها در اتاق مشاوره از مراجعانی که مدتهاست دوران آشنایی را گذرانده اند، این سؤال پرسیده می شود که ملاک شما برای ازدواج و انتخاب چیست؟ متاسفانه بسیاری از آنها قادر به پاسخگویی نیستند. مسأله دیگر، خواستههای ماست. خواسته، بسیار جزئی تر و ریزتر از ملاک است. در ملاک میگوییم: اخلاق. اما درخواسته میگوییم: مهربان باشد، ابراز احساس کند، مؤدب رفتار کند، احترام بگذارد و … پس علاوه بر ملاکهای کلی، خواستههای جزئی خود را هم بدانید. درباره ملاکها لازم است متذکر شوم یکسری ملاکها اصلی و یک سری فرعی هستند. ملاکهای اصلی شامل: اخلاق، تیپ شخصیتی، خانواده، سطح فرهنگی، سطح اجتماعی و سطح اقتصادی است و ملاکهای فرعی مثل سن، تحصیلات، محل آشنایی، تعداد فرزندان و … پس لازم است که به ملاکهای اصلی توجه بیشتری بکنید.
تبادل اطلاعات
مساله بعدی تبادل درست اطلاعات است. متاسفانه در خیلی از ارتباطات، فقط تبادل احساس وجود دارد و دوطرف، خود واقعی همدیگر را نمی بینند یا اینکه نقاب به چهره میزنند و صداقت کافی ندارند. جوانان در مورد اهداف و دیدگاهها با هم خیلی صحبت نمی کنند؛ در نتیجه بخش هیجانی سبب میشود که دو جوان، نکات منفی یکدیگر را نبینند. در رفت و آمدها تلاش کنید که همه چیز به پرسش و پاسخ کشیده شود تا به شناخت بیانجامد. این سؤالات می تواند از دوران کودکی، ارتباط با والدین، با خواهر و برادرها و … باشد. در قرارهای ملاقات بدقول و خوش قول بودن، خسیس و دست و دلباز بودن و دیگر رفتارهای اجتماعی از جمله آداب غذا خوردن و تعامل با دیگران را زیر نظر بگیرند و به این ترتیب طرف مقابل را محک بزنند. حتما نزد مشاور بروند. مشاوره به شما در شناخت علائم هشدار دهنده و اختلافات کمک میکند. فقط ازدواج کردن مهم نیست بلکه با چه کسی ازدواج کردن مهمتر است.. علم روانشناسی می گوید حداقل دوران آشنایی ۶ ماه و حداکثر یکسال است. گاهی دوران آشنایی قبل از رسمی شدن، صورت می گیرد، گاهی همان دوران نامزدی است که قبل از عقد است. دو نفر نیاز است که یک دوران نامزدی چند ماهه قبل از عقد داشته باشند که در خانوادهها رفته و با فرهنگ هم بیشتر آشنا شوند. توجه داشته باشید که مشکلات دوران آشنایی، زیر یک سقف دو چندان میشود.
مطالعه و شناخت اولویتها
قدرت انتخاب ما با بالا رفتن آگاهی مان زیاد می شود. پس تا می توانید در زمینه ازدواج مطالعه کنید. از تجربیات متاهلها بهره بگیرید. تحقیق کنید. مشاوره بگیرید و اطلاعات کسب کنید. سپس اولویتهایتان را تعیین کنید و براساس اولویتها پیش بروید. درباره انتخاب همسر نه بی خیال باشید نه وسواسی. برخی خیلی با ریسک بالا و بی تحقیق و شناخت و آگاهی همسر انتخاب میکنند. گروهی هم بسیار وسواس در انتخاب دارند و ایرادهای زیادی می گیرند. هیچ کدام درست نیست.
مهارتهای پیش از ازدواج
برای شروع زندگی مشترک، پختگی، مهارت و آگاهی، بلوغ فکری، بلوغ اجتماعی، بلوغ اقتصادی، بلوغ خانوادگی و … لازم است و سن ازدواج در روانشناسی، سن پختگی است.
مهارتهای پیش از ازدواج هم شامل: مهارت خودآگاهی، مهارت همدلی، مهارت شنونده و گوینده فعال، مهارت حل مساله، مهارت کنترل خشم، مهارت تصمیم گیری، مهارت رفتار جرأتمندانه و مهارت کنترل استرس است.
رسیدن به فهم مشترک
دوطرف باید در مسائل اساسی به فهم مشترک برسند؛ اما جوانان و خانوادههای آنها به جای مسائل اساسی، به موضوعاتی مانند مهریه، شیربها، جهیزیه، مراسم عروسی، خرید عروسی و… می پردازند که اهمیت آنچنانی ندارد و اگر این وقت و انرژی را برای مسائل مهمتر مانند تشابهات فرهنگی، شناخت افکار و عقاید و باورهای هم، شناخت علایق، صحبت درباره اهداف، نحوه آداب معاشرت، رفت وآمدها، دوستیها، خانوادهها و تربیت فرزند و … بگذارند، ازدواج بهتری خواهند داشت.
تشخیص عشق سالم
عشق انواع و اقسام دارد. یک قسمت آن سالم و دیگری ناسالم است. در نظریه مطالعاتی عشق در روانشناختی، عشق سالم تشبیه به یک مثلث میشود که سه رأس دارد. یک رأسش جاذبه (بخش هیجانی عشق) و رأس دیگر صمیمیت (بخش رفتاری عشق) و رأس سوم، تعهد (بخش شناختی عشق) است. عشق از جاذبه و هیجان شروع می شود و کم کم دو نفر رفتارهای یکدیگر را میبینند و سپس به سبب ویژگیهای فردی و خاص یکدیگر، به هم علاقه مند میشوند. عشق سالم، عشقی است که در آن بینش وجود دارد و به مرور زمان شکل گرفته و به شناخت رسیده است نه در لحظه.
پذیرش شباهتها و تفاوتها
از نظر علم روانشناسی دونوع انتخاب داریم: همسان همسر و ناهمسان همسر. بعضی دوست دارند با کسی ازدواج کنند که شبیه خودشان باشد و عده ای دوست دارند باکسی ازدواج کنند که متفاوت با آنهاست. از نظر علمی و تجربی همسان همسرها موفق ترند. سعی کنید کسی را انتخاب کنید که بیشتر به شما شبیه است. البته این نکته را فراموش نکنید که هیچ وقت مثل خود را پیدا نمی کنید. همیشه تفاوت وجود دارد. باید دقت کنیم که این تفاوتها در اصول و مسائل عمده نباشد. علاوه بر تفاوتهای معیاری تفاوتهایی هم بین زن و مرد هست که باید آنها را شناخت. چون همین تفاوتها و چالشهای حاصل از آن زندگی را قشنگ تر می کند.
منبع: ایران جوان، ۱۵ مرداد ۱۳۹۴
سلام.ممنون به خاطر اطلاعات مفیدی که ارائه دادید.موفق باشید