میهمانی‌‌های مادر شاه در ماه رمضان!

«…نورچشمی عضدالملک (رجال دربار)…انعام مقرری مشارالیه (معین‌البکاء) را که از بابت تکیه دولت همه ساله می‌رسیده مال هذه‌السنه (برای امسال) نرسیده است. به آن نور چشم مقرر می‌فرماییم که بعد از زیارت این دستخط، انعام مقرری مشارالیه را کارسازی نماید (آماده کند) که حق تعزیه‌خوانان را بدهد و خود (معین‌البکاء) به اصفهان رفته لقمه نانی عاید او شده از دست طلبکار آسوده شده به دعای دوام دولت قاهره بپردازد. قیمت خلعت خودش و تعزیه‌خوان‌ها را هم که امسال نقدی کرده‌اند هنوز نرسیده. همه حساب‌ او را از شما خواهش دارم بزودی بپردازید و معطل ندارید که تعزیه‌خوان‌ها هم هر یک به خانه و ولایت خود می‌خواهند بروند و اوقات را بر او تلخ کرده‌اند…». این نامه درخواست مهدعلیا از عضدالملک است که حساب و کتاب دسته تعزیه‌خوانی معین‌البکاء را هر چه زودتر پرداخت و تسویه کند تا این شخص هر چه زودتر به اصفهان رفته و به دور از طلبکارانش آنجا مشغول به‌کاری شود.

مادر شاه و مراسم‌های مذهبی
جایگاهی با قدرت و حشمت مادر شاه ایران بودن، می‌طلبید که مهدعلیا در بسیاری از امور دستی داشته و برای اجرای بسیاری از کارها به‌صراحت دستور داده و آن را پیگیری کند. ماجرای برپایی تعزیه و دیگر مراسم‌های مذهبی آن‌طور که در اسناد تاریخی موجود است در روزگار قاجار مورد توجه بوده و حتی مهدعلیا کنار دیگر زنان بانفوذ دربار ناصری در برپایی آن نقش داشته‌اند.

دستور برای پرداخت مقرری!
معین‌البکاء تعزیه گردان و کارگردان تعزیه بود که تعزیه خوانان را بر حسب مقتضای موضوع انتخاب و تعلیم می‌داد و در نهایت اشعار متناسب را انتخاب کرده و به تعزیه خوانان می‌داد تا بخوانند آنهم طوری که شعر و لحن و آهنگ متناسب با موضوع تعزیه باشد. مهدعلیا در این نامه گویا از پیگیری پرداخت مقرری تعزیه گردان تکیه دولت میرزا باقر و دستیارانش، سخن آورده که ظاهراً قرار بوده به‌صورت نقدی پرداخت گردد.

نقد، به جای خلعت
منظور از این جمله مهدعلیا خطاب به عضدالملک که «قیمت خلعت خودش و تعزیه‌‌خوان‌ها را هم که امسال نقدی کرده‌اند» این بوده است که آن سال مقرر شده بود به جای آنکه خلعتی برای تعزیه خوانان تهیه کنند و به آنها بدهند، قیمت خلعت را نقداً بپردازند تا تعزیه خوانان خود بر حسب تشخیص و نیاز خودشان آن وجه را مصرف کنند. تأکید مادر شاه هم بر پرداخت هر چه زودتر این مقرری به معین‌البکاء همین بوده است.

عمارت مهدعلیا و برپایی تعزیه
آن‌طور که در اسناد آمده است و ردپای توجه مهدعلیا به مراسم تعزیه خوانی را هم در این نامه می‌توان یافت وی در اواخر عمر نسبت به انجام امور مذهبی علاقه‌مند شده بود، تا جایی که در املاک پدری خویش در حضرت عبدالعظیم(ع)، مدرسه‌‏ای ساخته و دکاکین اطرافش را موقوفه قرار داد. حتی در عمارت خود حسینیه‌‏ای بنا کرد و بساط تعزیه‌‏ای همه ساله در آنجا بر پا می‏‌کرد و به انجام مراسم تاسوعا و عاشورا توجه زیاد داشت.

«رقیه خانم تعزیه چرخان»!
تعزیه یکی از مراسم‌هایی بود که زنان دوره قاجار به شرکت در آن بسیار علاقه‌مند بودند. در نمایش تعزیه، بخش زنان را با یک طناب جدا می‌کردند و آنها تنها برای دیدن این نمایش می‌توانستند بدون جلوگیری مأموران دولت، روبنده‌های خود را بالا بزنند و به تماشا بپردازند. گاه زنان خود نیز نمایش تعزیه بر پا می‌کردند. آنها چون مردان سوار بر اسب می‌شدند و شمشیر به دست می‌گرفتند و حتی یکی از دختران فتحعلی شاه از سردستگان برگزاری این مراسم بود. همچنین در تاریخ قاجار از زنی به نام «رقیه خانم تعزیه چرخان» که عکس وی خوشبختانه موجود است به‌عنوان یکی از زنان تعزیه گردان نام برده شده است.

«معین‌البکاء» و زنان تعزیه‌خوان
مونس‌الدوله ندیمه حرمسرای ناصرالدین شاه در خاطرات خود مفصل از ماجرای برگزاری تعزیه‌های زنانه گفته است و حتی از «معین‌البکاء» که آن زمان پیرمرد سالخورده‌ای بوده است نام می‌برد. آموختن اشعار تعزیه به زنان آن روزگار که سواد نداشتند کار مشکلی بود اما معین‌البکاء راه حلی داشت به این صورت که عده‌ای خواجه سیاه و سفید و پیر و جوان که خطری برای زن‌ها نداشتند و سواد داشتند، به خانه معین البکاء می‌رفتند و از روی نسخه‌ها شعرها را می‌خواندند و حفظ می‌کردند و بعدها به این زنان تعزیه‌خوان یاد می‌دادند.

روضه‌خوان‌های زنانه!
بعد از آموزش این زنان تعزیه‌خوان، نوبت به جمع کردن زنان و دختران پیر و جوان روضه‌خوان بود، این دسته از زن‌ها را با عنوان «ملا» صدا می‌کردند. مثلاً «ملا مریم خانم» یا «آخوند ملا هاجر خانم» که کلمه ‌آخوند عنوان سردسته روضه‌خوان‌های زنانه بود و جالب است که گاهی سر دسته این روضه‌خوان‌های زنانه مختصر سواد خواندن هم داشت. هنر زن‌های تعزیه‌خوان در این بود که با نداشتن سواد، شعرها را بدون غلط و با آهنگ مناسب می‌خواندند. «لیدی شل» از زنان فرنگی درباره این تعزیه‌ها می‌گوید: «اگر چه آهنگ و موزیک‌های این شبیه‌خوانی به گوش ما فرنگیان مطبوع نمی‌آمد، اما به قدری این زن‌های هنرپیشه خوب بازی می‌کردند که اگر آن را تکمیل می‌کردند، یک نوع اپرای جالبی به وجود می‌آورد که از هر جهت ارزش هنری داشت».

تعزیه زنانه تنها در خانه اشراف!
البته این نوع تعزیه‌خوانی زنانه، تنها در اندرون شاهی و خانواده‌های اعیان و اشراف و شاهزادگان درجه اول انجام می‌گرفت. برای مثال در خانه‌های خانم‌هایی چون «ماه تابان خانم» دختر فتحلی‌شاه که لقبش «قمرالسلطنه» بود، زمانی که این زن همسر «میرزا حسن‌خان سپهسالار» شد، در خانه‌ای که در حال حاضر مجلس شورای ملی قدیم است و آن روزها خانه سپهسالار بود، سالی ده بار تعزیه زنانه به مناسبت‌های مختلف برگزار می‌شد. از دیگر جاهایی که تعزیه زنانه برگزار می‌شد«عمارت منیریه» یا منزل «منیرالسلطنه» زن ناصرالدین شاه و مادر «کامران میرزا نایب السلطنه» بود.

مهدعلیا و تلاوت قرآن
برپایی مراسم‌های مذهبی توسط مادر شاه و زنان اندرونی به برپایی تعزیه و مراسم‌های محرم و صفر ختم نمی‌شد، بلکه در ماه مبارک رمضان هم این زنان برای خود برنامه‌هایی داشتند. به این صورت که مهدعلیا در ماه رمضان زنان تراز اول حرمسرا بر سر سفره افطار او گرد می‌آمدند و پس از افطار برای مقابله قرآن و انجام اعمال شب‌های احیا و خواندن ادعیه به تالار مخصوص می‌رفتند. مهدعلیا به‌صورت دو دانگ در آهنگ حجاز تلاوت قرآن می‌کرد و دعا‌ها را به آواز خوش می‌خواند.

اقتدای بانوان برای نماز!
دوستعلی‌خان معیرالممالک، نوه ناصرالدین شاه در خاطرات خود آورده است:«در ماه رمضان اداره‌های دولتی به جای روز، شب کار می‌کردند. بساط افطار در دربار گسترده می‌شد، سپس شاه نیز به کارها رسیدگی کرده، وزیران را به حضور می‌پذیرفت. شرح آن گذشته، پرده زنبوری می‌کشیدند، آنسوی پرده ترتیب محرابی می‌دادند و شیخ سیف‌الدین برادر شیخ‌الرئیس که از شاهزادگان و به لباس اهل علم درآمده بود به نماز می‌ایستاد. این سوی پرده بانوان صف آراسته اقتدا می‌کردند. پس از نماز مزبور به منبر می‌رفت و خانم‌ها از پس پرده سؤال‌های مذهبی مطرح می‌کردند. آن مرحوم که در حرکت دادن سر و دست و ابرو ماهرتر از بیان و تقریر بود جواب‌هایی می‌داد که کمابیش چیزی از آن مفهوم نمی‌شد و مقارن غروب مجلس پایان می‌یافت».

به جا آوردن نماز قضا
آنطور که روایت شده است شب‌ها هم زن‌های سالخورده شاه در منزل یکدیگر محفلی تماشایی برای مقابله قرآن و طرح مسائل شرعی برپا می‌‌کردند و قاری نابینایی در آن محفل اصلاح قرائت و حل مسائل خانم‌ها را انجام می‌داد. در سه شب احیا هم اهل اندرون در یکی از تالارها نماز قضا به جای آورده و قرآن سر می‌گرفتند و نیز الغوث که یکی از اعمال مخصوص شب‌‌های مزبور است خوانده و هر‌بندی از آن را به شیشه گلاب با چند شاخه نبات و حبه قند می‌دهند.

قایم باشک بازی با شاه
نوه دختری ناصرالدین شاه در خاطراتش از آن شب‌های ماه مبارک رمضان به خوشی یاد می‌کند و می‌نویسد:«…بعضی شب‌ها شاه سرزده به اتاق بانوان آمده اندک زمانی به تماشای هر محفل می‌ایستد. چون اهل اندرون تا سحر بیدار می‌ماندند و چراغ‌ها روشن بود مرا شعفی کودکانه در دل بود و با عزیزالسلطان و غلام بچه‌هایش به دوندگی و بازی سرگرم بودیم. یکی از شب‌ها که قایم باشک بازی می‌کردیم شاه خود را در محلی که از بته درخت‌های انبوه پوشیده بود پنهان کرده سوت‌های بی‌مورد می‌زد. ما به گمان اینکه یکی از بچه‌ها شیرین کاری می‌کند، به مرتکب فرضی ناسزا گفتن گرفتیم که ناگاه شاه از میان گل‌ها بیرون جست و ما پا به فرار نهادیم. شاه پس از خنده بسیار به آواز بلند گفت تا به دورش گرد آییم و به هریک چند سکه زر داد».

دختر مهدعلیا و «کلوخ‌اندازان»!
یکی از معروف‌ترین مراسم‌های ماه رمضان توسط دختر مهدعلیا یعنی خواهر ناصرالدین شاه «عزت‌الدوله» همسر امیرکبیر برگزار می‌شد. مراسمی که به «کلوخ‌ اندازان» معروف بود. این مراسم که در امامزاده داوود انجام شد بیش از صد تا صد و پنجاه نفر از خانم‌های سرشناس درباری و شاهزاده خانم‌ها شرکت داشتند که با قافله با شکوهی سوار بر اسب و استر و قاطر به امامزاده داوود رفتند. اول از همه «پیش خانه» یعنی آشپزخانه و آبدارخانه و دده‌ها و کنیزها حرکت می‌کردند، آنها جلوتر می‌رفتند تا در فاصله‌های بین راه سراپرده و چادر بزنند که خانم‌ها فرصتی برای استراحت و رفع خستگی داشته باشند.

ندیمه مادر و خواهری شاه ناصری
جالب است که ملک‌زاده خانم یعنی همان عزت‌الدوله ندیمه و پیشکاری داشت که او را «استاد جلد کار» می‌گفتند، به گفته مونس‌الدوله ندیمه حرمسرای ناصری این زن که اهل اصفهان بود، با اینکه لاغر و ریز اندام بود اما مثل فرفره حرکت می‌کرد و در همه جا از عزت‌الدوله جدا نمی‌شد و همیشه او را همراهی می‌کرد. حتی در زمانی که ناصرالدین شاه به کربلا می‌رود این زن همراه مهد علیا و ملک‌زاده خانم بوده است که نشان از با اهمیت بودن نقش این زن دارد.

همراهان خواهر شاه با ساز و آواز!
زمانی که این قافله زنان به امامزاده داوود می‌رسید تازه مراسم اصلی آغاز می‌شد، ملک‌زاده پیاده می‌شد و به چادر مخصوص خود می‌رفت. همراهان خواهر شاه چون ساز و آواز همراه داشتند، چادرها را به قدر یک میدان دور امامزاده زده بودند که صدای ساز و آواز به امامزاده نرسد. این میهمانی کلوخ اندازان که از میهمانی‌های جالب زنان اندرونی بود سه شبانه روز طول می‌کشید. شب‌ها، چمن و صحرا مثل روز از نور فانوس و نسترن‌ها و شمعدان‌ها و چراغ‌های جورواجور روشن بود. روزها عزت‌الدوله و بعضی از میهمان‌ها سوار اسب می‌شدند و با شاطرهای شاهی به زیارت می‌رفتند.

نقل مجالس زنان تهرانی
در پایان این برنامه‌ها قافله عزت‌‌الدوله با همان تشریفات و جاه و جلال از امامزاده داوود به سمت فرحزاد و سپس تهران بر‌می‌گشت و زمانی که به تهران می‌رسید ملک‌زاده خانم یک طاقه شال ترمه و صد تومان نقد به همان کالسکه‌چی که با مهارت او را به امامزاده برده بود، می‌داد. مونس‌الدوله با تعریف میهمانی کلوخ‌اندازان عزت‌الدوله دختر مهدعلیا بیان می‌کند که تا مدت‌ها بعد از برپایی کلوخ‌اندازان، اتفاقات این مراسم نقل مجالس خانم‌های تهرانی بوده است.

توجه زنان فرنگی به ماه رمضان!
روایت حضور زنان دربار و اندرونی از مهدعلیا گرفته تا دیگر زنان در مراسم‌های مربوط به ماه مبارک رمضان در بسیاری از اسناد آمده است و حتی توجه سفرنامه‌نویسان زن فرنگی را هم نسبت به این ماه به خود جلب کرده است، «کلارا رایس» در نوشته‌های خود درباره ماه رمضان در روزگار قاجار نوشته است: «…در طی ماه رمضان شیرینی‌پزان و قنادان بهترین و خوشمزه‌ترین شیرینی‌ها را تهیه می‌کنند. بازار داد و ستد قصاب‌ها، خواربار فروش‌ها و میوه‌فروش‌ها بسیار گرم است چون میهمانی‌ها بیست و نه شب ادامه می‌یابد…».

منبع: مجله ایران بانو

3/5 - (1 امتیاز)
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.