مرور برچسب

زهرا کرمی

او الان باید مهد باشد، داستان کوتاهی از زهرا کرمی

پسرک خود را در آغوش دایی اش می اندازد و مشغول بازی کردن با موهایش می شود. ناصر که از این کار اشکان خرسند شده او را تنگ در آغوش می گیرد. اشکان حالا دارد با گوش دایی اش بازی می کند. دو دندان جلویش افتاده و وقتی حرف می زند لبهایش چهار گوش می…
ادامه مطلب ...