دلم دوباره هوای دهات را کرده؛ شعری از رضا حاج حسینی
قدیم بود و من و خانه های کاهگِلی
همان محله ی نام آشنای کاهگلی
اذان پیرمُریدانِ خوش صدا، دم صبح...
قنوت پنجره ها... ربنای کاهگلی...
همیشه ساده... صمیمی... همیشه زیبا بود
حیاط خاکی و بی ادعای کاهگلی
من و سماور و چایی و خنده ی بی…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...