شعر آنجا که تویی غم نبود از معینی کرمانشاهی
آنجا که تویی غم نبود، رنج و بلا هم
مستی نبود دل نبود، شور و نوا هم
اینجا که منم، حسرت از اندازه فزونست
خود دانی و، من دانم و، این خلق خدا هم
آنجا که تویی، یک دل دیوانه نبینی
تا گرید و گریاند از آن گریه، تو را هم
اینجا که…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...