مرور رده

فرهنگ

هوای بی تو…؛ شعری از آیدا خاقانی

سخت است، نفس کشیدن در هوای تو وقتی ذرات نبودنت آلوده می کند، ریه های زندگیم را من و این سرفه های مکرر تنهایی در گوشه کنار شهر من و این سردردهای بی بهانه ی دل در ازدحام لحظه های شب می شود، کمی کمترتردد کنی در سطح خاطراتم؟ می…
ادامه مطلب ...

غزل شماره ۱۷۴: مژده ای دل که دگر باد صبا بازآمد

مژده ای دل که دگر باد صبا بازآمد هدهد خوش خبر از طرف سبا بازآمد برکش ای مرغ سحر نغمه داوودی باز که سلیمان گل از باد هوا بازآمد عارفی کو که کند فهم زبان سوسن تا بپرسد که چرا رفت و چرا بازآمد مردمی کرد و کرم لطف خداداد به من…
ادامه مطلب ...

تاول؛ داستان کوتاهی از مرجان صادقی

نور از پنجره دُورآهنی زنگ زده آشپزخانه می تابید تو، روی موزاییک های یکی در میان سبز و سفید با لکه های ناجور روغن ماشین.غفور دراز به دراز خوابیده بود و از پشت عینک چرک دسته فلزی اش که داده بود برایش لحیم کاری کرده بودند زنش را می پائیدکه…
ادامه مطلب ...

سیب؛ داستان کوتاهی از افسانه طباطبایی مدنی

از صدای باد که پنجره را می لرزاند بیدار شدم. چقدر خوب که بیدار شدم. از ترس داشتم می مُردم به سختی از رختخواب بیرون آمدم. احساس می کردم دردی در وجودم فریاد می زند. آخر این خواب بود؟ می خواستم روزم را با انرژی شروع کنم ها. اگر به علی می گفتم،…
ادامه مطلب ...

کمال‌الدین بهزاد؛ نگارگری از مکتب هرات

«کمال‌الدین بهزاد» مشهورترین نگارگر ایرانی است. مردی که آوازه‌ی هنرش از مرزهای ایران فراتر رفت و حتی بسیاری از هنرمندان هندی و عثمانی همه‌ی عمر در حسرت دیدن برگی از نگارگری‌های او بودند. با این‌که مورخان قدیمی مطالب بسیاری درباره‌ی بهزاد…
ادامه مطلب ...

غزل شماره ۱۷۳: در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد

در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد حالتی رفت که محراب به فریاد آمد از من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدار کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد باده صافی شد و مرغان چمن مست شدند موسم عاشقی و کار به بنیاد آمد بوی بهبود ز اوضاع جهان…
ادامه مطلب ...

محمود دولت آبادی؛ قهرمان رمان روستایی

محمود دولت آبادی نویسنده معروف معاصر در سال ۱۳۱۹ در دولت آباد بیهق متولد شد و در خانواده ای روستایی که از راه کار بر زمین سخت کویر؛ روزگار می گذراندند بزرگ شد. کودکی اش در روستا سپری شد و تاثیر این سالها باعث شد تا "رمان روستایی" به دست او…
ادامه مطلب ...

غزل شماره ۱۷۲: عشق تو نهال حیرت آمد

عشق تو نهال حیرت آمد وصل تو کمال حیرت آمد بس غرقه حال وصل کآخر هم بر سر حال حیرت آمد یک دل بنما که در ره او بر چهره نه خال حیرت آمد نه وصل بماند و نه واصل آن جا که خیال حیرت آمد از هر طرفی که گوش کردم آواز سؤال…
ادامه مطلب ...

سیزده؛ داستان کوتاهی از ماندانا زندی

گردنم را می مالم و قلنجش را می شکنم. زری اصلاح ابروی آخرین مشتری را انجام می دهد و من چند بار شیشه شور را روی آینه اسپری می کنم. دستمال را عقب می کشم و زل می زنم به چهره جدید خودم. تقصیرمامان بود که انقدر اصرار کرد یا دخترخاله رضا؟ حیف از…
ادامه مطلب ...

چله نشینی؛ شعری از بهاره رضایی

به قَبض داده ام دلم را دچار ِ آگاهیِ خفیفی شده باشم انگار. به غار می روم ! به چاهِ بیژنم ! به شهودِ متلاشی در اتاق که صدایِ کلمه هام در آمده. به اَندیمِشکی که تو از آن آب می خوری. به جَنگِ تن به تن ِ مان؛ مُدام! به راویِ…
ادامه مطلب ...

بلند‌ترین مجسمه جهان سرسره می‌شود

به گزارش تلگراف، قرار است اثری که آنیش کاپور، هنرمند بریتانیایی - هندی تبار، در استرتفورد لندن و به مناسبت المپیک ۲۰۱۲ طراحی کرده بود به یک سرسره عمومی تبدیل شود. آنیش کاپور این اثر هنری را در کنار پارک المپیک طراحی کرده بود و…
ادامه مطلب ...

پروین شیرازی ادیب و عالم

در میان تمام نام‌آوران ادب و هنر که شهر شیراز به آنها مشهور شده، نام پروین شیرازی یا پیر مارشال غیبی هم می‌درخشد. پروین شیرازی متولد در سال ۱۲۷۴ شمسی در ارسنجان فارس متولد شد و پدرش قراخان فرزند ملاجهانگیر خان قلاتخواری از نوادگان ملا رحیم…
ادامه مطلب ...