پاشو ای مست که دنیا همه دیوانۀ تست؛ شعری از محمد حسین بهجت تبریزی (شهریار)

پاشو ای مست که دنیا همه دیوانه‌ی تست
همه آفاق پر از نعره‌ی مستانه‌ی تست

در دکّان همه باده فروشان تخته است
آن که باز است همیشه در میخانه‌ی تست

دست مشّاطه‌ی طبع تو بنازم که هنوز
زیور زلف عروسان سخن شانه‌ی تست

دور پیوند تسلسل به تو دادند، آری
دست غیبی است که با گردش پیمانه‌ی تست

ای زیارتگه رندان قلندر برخیز
توشه‌ی من همه در گوشه‌ی انبانه‌ی تست

همّت ای پیر که کشکول گدائی در کف
رندم و حاجتم آن همت رندانه‌ی تست

ای کلید در گنجینه‌ی اسرار ازل
عقل دیوانه‌ی گنجی که به ویرانه‌ی تست

شمع من دور تو گردم که به کاخ شب وصل
هر که توفیق پری یافته پروانه‌ی تست

در خرابات تو سر نیست که ماند دستار
وای از آن سِرکه شرابی که به خمخانه‌ی تست

همه غواص ادب بودم و هر جا صدفی است
همه بازش دهن از حیرت دُردانه‌ی تست

تخت جم دیدم و سرمایه‌ی شاهان عجم
که نه با سرمدی شوکت شاهانه‌ی تست

در یکی آینه عکس همه آفاق ای جان
این چه جادوست که در جلوه‌‌ی جانانه‌ی تست

زهره گو تا دم صبح ابد افسون بدمد
چشمک نرگس مخمور به افسانه‌ی تست

ای گدای سرخوانت همه شاهان جهان
شهریار آمده دربان در خانه‌ی تست

شهریار

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.