رادیو، نوستالژی بچه های دهۀ شصت و قبل از آن
در گذشته مجریان رادیو در لابهلای حرفهایشان میگفتند سلامی عرض میکنیم به شنوندگان عزیزی که همین الان پیچ رادیویشان را باز کردهاند. نوجوانان امروزی با این اصطلاح غریبهاند.
آنها رادیو را یا از طریق نرمافزارهای نصب شده روی تلفن همراه گوش میکنند یا توسط گیرندههای دیجیتال داخل خودرو. نوجوانان نسل چهارمی نمیدانند پیچ رادیو دقیقا چه معنایی دارد، ولی جوانان دهه ۶۰ بهخوبی به یاد میآورند که کار کردن با رادیوهای ترانزیستوری چه مصیبتهای شیرینی داشت. پیچ رادیو را میچرخاندی و به نوار قرمز رنگ خیره میشدی تا روی نقطه مقصد آرام بگیرد. با تکانهای ریزی که به پیچ وارد میکردی، سعی داشتی به بالاترین کیفیت صدا برسی.
همیشه چند باتری قلمی یا بزرگ در خانه ذخیره داشتیم و رادیو را تغذیه میکردیم. زمانی که راهی کوه و دشت و جنگل میشدیم دستگاه مستطیلی شکل مجهز به باتری را با خودمان میبردیم تا با صدای ترانهها و قصههایش عیشمان کامل شود. بعضی وقتها رادیو را به گوشمان میچسباندیم تا در جریان اخبار تلخ و شیرین قرار بگیریم. زمانی که تیم ملی فوتبال ایران بازی داشت یک رادیوی جیبی را زیر لباسمان جاسازی میکردیم و سر کلاس غرق در هیجان بازی میشدیم. امروز مشابه این کار را رسانه اینترنت انجام میدهد، چرا که دانشجویان بعضا سر کلاس با گوشیهای تلفن همراهشان نتایج بازیها را پیگیری میکنند.
خرید و فروش رادیوی لامپی با لامپ یدک
اگر دلتان برای رادیوهای قدیمی تنگ شده دو راه پیش رو دارید. سادهترین راه این است که به موزه رادیو سر بزنید؛ موزهای که شامل صداها، اسناد، تصاویر و تجهیزات صوتی قدیمی میشود و تاریخ ۷۵ ساله رادیو در آن ورق میخورد. اگر به باغ موزه قصر بروید و وارد موزه رادیو شوید با رنگین کمانی از رادیوهای قدیمی مواجه خواهید شد.
راه دوم این است که به تعمیرگاههای صوتی و تصویری مراجعه کنید. در شهر تهران چندین مغازه رادیوفروشی توانستهاند در برابر موج تغییرات مقاومت کنند و زنده بمانند. یکی از این مغازهها در پیچ شمیران واقع شده و در آن رادیوهای قدیمی هم تعمیر میشود و هم به فروش میرسد. مشتری این گیرندههای رادیو کلکسیونهایی هستند که به جمعآوری اشیای عتیقه علاقه دارند. در این مغازه که حدود نیم قرن قدمت دارد، رادیوهای لامپی هم یافت میشود. با آمدن رادیو ترانزیستوری نسل رادیوهای لامپی هم بهتدریج منقرض شد. بعضی از رادیوها لامپ یدکی هم دارند و شما دیگر نگرانی بابت سوختن لامپ اصلی نخواهید داشت. این گیرندهها امروز حکم عتیقه را دارند و برای خریدشان باید مبلغی حدود ۲ میلیون تومان بپردازید. البته در همان زمان هم این رادیوها گرانقیمت بودند و فقط افراد مرفه توان خریدش را داشتند. رادیوهای لامپی عمدتا محصول آلمان شرقی هستند و بیش از ۶۰ سال قدمت دارند. رادیوهای نفتی پدربزرگ همه این رادیوها هستند که منبع برقشان نفتی بود.
یادی از صدای «خرخر» رادیو!
رادیوهای ترانزیستوری سال ۱۹۵۴ و بعد از اختراع ترانزیستور عرضه شد. این گیرندهها، پدر رادیوهای دیجیتالی محسوب میشود و قبل از آمدن گیرندههای دیجیتالی به مردم خدمترسانی میکرد. این گیرندهها معمولا سه پیچ گرد داشتند که زیر آنها عناوین TUNING، BAND و VOLUME درج شده بود. با یک پیچ انتخاب میکردیم که میخواهیم برنامههای باند اف ام، آ ام یا اسدبلیو را گوش کنیم. سپس پیچ موجیاب را میچرخاندیم تا به فرکانس مورد نظر برسیم. در گذشته وقتی از شهری به شهر دیگر میرفتیم همه چیز دستگاه رادیو به هم میریخت و باید فرکانسها را دوباره پیدا میکردیم. چند سالی است که مدیران فنی معاونت صدا، با تغییر سیستم آنالوگ به دیجیتال فرکانس همه شبکههای رادیویی را در سراسر کشور همسانسازی کردهاند. یعنی اگر دستگاه رادیو خود را روی طول موج ۹۰ مگاهرتز تنظیم کنید در همه جای کشور میتوانید شنونده برنامههای رادیو ایران باشید.
مزیت رادیوهای دیجیتال نسبت به آنالوگ این است که میتوانیم طول موجهای مختلف را در حافظهاش ذخیره کنیم. در این وضعیت با فشردن چند دکمه از شبکه فرهنگ به ورزش و از شبکه اقتصاد به سلامت مهاجرت میکنیم، ولی در زمانهای قدیم برای تغییر موج باید پیچ را میچرخاندیم و صدای خرخر را تحمل میکردیم تا به یک نقطه آباد برسیم. البته در آن زمان تعداد شبکههای رادیویی مثل الان زیاد نبود و تنوعی وجود نداشت.
برنامهای خیابان خلوت کن به نام جانی دالر
آن جعبههای خوشلهجه قدیمی در تمام طول سال مونس و همدممان بودند. شبها با صدای «گنجشک لالا» به خواب ناز فرو میرفتیم و صبحها با شنیدن «تقویم تاریخ» روزمان را آغاز میکردیم. الان وقتی چشممان به گیرنده رادیوهای ترانزیستوری میافتد ناخودآگاه یاد برنامههایی میافتیم که با آنها اوقات فراغتمان را سپری میکردیم. بعضی وقتها این برنامهها به موسیقی متن زندگیمان تبدیل میشد. رادیو این ویژگی خوب را دارد که حس بینایی مخاطب را اشغال نمیکند. میتوانی راه بروی، نرمش کنی، غذا بپزی و همزمان حواست به حرفها و نواهای رادیو هم باشد.
ازجمله برنامههای خاطرهانگیز رادیو میتوان به «قصه شب» اشاره کرد؛ برنامهای که همچنان به کارش ادامه میدهد؛ با این تفاوت که دیگر به اندازه گذشته شنیده نمیشود. این برنامه ساعت ۱۰ شب روی آنتن میرفت و خانواده را بر آن میداشت که دور رادیو حلقه بزنند. در سالهای دور، قصه شب حکم سریالهای ۹۰ شبی امروز را داشت. خانوادهها با دقت به قصهها گوش میکردند و شخصیتها را در ذهنشان میساختند. قالب نمایش رادیویی آنقدر پرطرفدار بود که مدیران رادیو تصمیم گرفتند شبکهای مستقل به نام رادیو نمایش راهاندازی کنند. به فاصله یک ماه از تاسیس رادیو در ایران، برنامهای در این رسانه شکل گرفت که برای نسل امروز هم شناختهشده است؛ «قصه ظهر جمعه». از سال ۱۳۱۹ از رادیو پخش شد و تا مهر ۸۴ ادامه داشت. این برنامه همانطور که از نامش پیداست و بسیاری از ما حداقل یکبار آن را شنیدهایم، ظهرهای جمعه برای مخاطبانش قصه تعریف میکند. زمانه ما نام قصه ظهر جمعه با صدای محمدرضا سرشار پیوندخورده که با صدای گرمش شنوندگان را هر هفته به سرزمین خیالانگیز قصه میبرد.
جانی دالر یک سریال معمایی و پلیسی بود، حیدر صارمی در نقش جانی دالر در هر قسمت گره معما یا جنایتی را باز میکرد. مردم میتوانستند در مسابقه این برنامه شرکت کنند و حدس بزنند که او چگونه راز جنایت را باز کرده است. مرحوم حمید عاملی در این سریال نقش ماندگار سرگروهبان والش را بازی میکرد. اشتیاق مردم برای شنیدن ماجراهای جانی دالر به قدری زیاد بود که هر شب موقع پخش آن خیابانها خلوت میشد و هنوز هم بسیاری از شنوندگان آن روزهای رادیو از آن بهعنوان بهترین برنامهای که از رادیو شنیدهاند، یاد میکنند.
منبع: مجله چمدان