قصه بی‌بی مریم، سردار بختیاری

بی بی‌مریم فرزند حسینقلی خان ایلخانی بود؛ نام اصلیش مریم بیگم بود اما او را به نام سردار بی‌بی مریم بختیاری در تاریخ می‌شناسند؛ او مادر علیمردان خان، سردارشهیدی است که مقابل ظلم رضا شاه ایستاد در این راه کشته شد و سرداران دیگر بختیاری را همچون محمد علی خان، مصطفی قلی خان را پرورش داده است.

کودکی وی تحت تأثیر و حضور برادرانی نامور همچون سردار اسعدبختیاری، صمصام السلطنه بود از همان ابتدا تربیتی متفاوت از سایر دختران و زنان را پشت سر گذاشت به طوری که در تیراندازی و سوارکاری از مهارت برخوردار بود. اما آنچه جایگاه این زن را در تاریخ معاصر ایران خاص کرده است حضور او در خلال جنگ جهانی اول است.

او در کنار آلمان‌ها با روس و انگلیس جنگید؛ چرا که آن زمان فتوای علما و فقها همچون آخوند خراسانی آن بود که تمام ایرانیان وطن پرست برای حفظ و حراست ایران و جلوگیری از تقسیم کشور به دست دشمنان باید به دفاع برخیزند. چنین وضعیتی سبب شد که او با احساسات وطن پرستانه، نقش عظیمی ایفا کند آنچنان که پس از شکست، با وجود آنکه برخی از سران بختیاری او را از حمله قشون روس و انگلیس آگاه کردند، وی افسران و کاردار آلمان و متحدانش را در قلعه خویش در خاک بختیاری پناه داد و شبانه و با تدبیری خاص از غرب کشور راهی آلمان کرد. روس‌ها و انگلیس‌ها که بی‌رحمانه خاک وطن را درنوردیده بودند به تلافی شجاعت بی‌مانند این زن، قلعه‌اش را ویران و اموالش را غارت و مصادره کرده و سردار بی‌بی مریم بختیاری را تبعید کردند.

روایت اسناد گواه آن است هر چند هویت بانوی بختیاری سرزمین چهار محال و بختیاری، سال‌ها در دل تاریخ ایران و کتاب‌های منتشره مورد بی‌توجهی قرار گرفته است اما رشادت‌های او در جریان جنگ جهانی، از خاطره فرماندهان حاضر زدوده نشد و او به پاس رشادت‌هایش از امپراطور ویلهم اول، امپراطور عثمانی و اتریش، مدال‌های جنگ و شرف و شجاعت گرفت. آنچه قصه بی‌بی سردار را بیشتر جذاب می‌کند حضور این زن در جریان انقلاب مشروطه و فرماندهی قشون و به دست گرفتن سلاح و جنگیدن با روس و انگلیس است.

آنچنان که به گفته تاریخ، ماهی پانصد تومان به نیازمندان اصفهان که در اثر قحطی ساختگی دشمنان ایجاد شده بود کمک می‌کرد. مدیریت و حمایت وی از انقلابیون، برادرش سردار اسعد بختیاری و مشروطه خواهان را تقویت کرد. او نقشی اساسی در ایجاد اتحاد بین برادران و ایل داشت. شجاعت این بانوی سلحشور تا آنجا بود که خانه‌اش مأمن و پناهگاه آزادیخواهانی همچون وحید دستگردی و فرخی یزدی بود.
هر چند او به عنوان یک فرمانده فکری و تصمیم گیرنده در ایل بختیاری شناخته می‌شد اما این‌ها نتوانست نقش او را به عنوان یک مادر و همسر کمرنگ کند آنچنان که در بخشی از دستخط باقی مانده به قلم وی، نصیحت او به فرزندش حکایت از توجه او به نقش مادرانه‌اش داشته است که در آن نوشته است: «پسر عزیزم تعلیم مرا فراموش مکن و نصیحت‌های مرا در قلب خود نگاه دار، زیرا پذیرفتن نصیحت‌های مادر باعث طول عمر و عزت و سعادت است؛ راستی و صداقت را بر لوح دل خود مرقون دارد و با این کار نعمت و رضامندی در نظر خدا خواهی یافت. با تمامی دل خود به خداوند توکل نما و بر عقل خود تکیه مکن. در همه راه‌ها خدا را بشناس و از خداوند بترس. از بدی اجتناب نما. خوشا به سعادت کسی که برای خوشحالی خدا کار کرد. این کار از تجارت طلا و نقره بهتر است.» زندگی پر افتخار او در جدال با بیماری سرطان به پایان رسید و در اصفهان چشم از جهان فرو بست در حالی که حتی بر سنگ قبرش هم نامی از او نمانده است.

4.8/5 - (159 امتیاز)
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.