فرو می روم در ابرها، شعری از بهاره رضایی

و گزارش می دهم؛

نِزاع در شاهنامه هنوز ادامه دارد!

من وکیل مدافعِ رستم نیستم!

اما به گواهیِ پی نوشت هایِ فردوسی

لایحه یِ آیینِ داد رسیِ او

عادلانه نبود!

اما تصویب شد؛

به عطفِ همین نقطه!

و شهادت می دهم که؛

کنترلی بر اعصابِ آسمان ندارم!

فقط سر به هوا شده ام این روزها

و فرو می روم در ابرها……

از جغرافیایِ اطرافم؛

تنها مردی را می شناسم

که من؛ طبیعتِ اویَم!

اما دخالتی در شرایطِ جَوّیی اش ندارم!

از صبحِ امروز به باتلاق هایِ خونیِ جهان

خیره شده

و مثلِ یک عقاب

غمگین است!

شاهنامه می خوانَد

و غمگین است.

به موسیقی گوش می کند

و غمگین است.

من؛ گُرد آفریدِ او می شوم

تلخ که می شود؛

تیر می خورم انگار

و مجروحِ زوایایِ زخمیِ چشم هاش می مانم.

بهاره رضایی

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.