چگونه به کارآفرین موفق و ثروتمند تبدیل شویم؟

بسیاری از افرادی که می‌خواهند خود را از کارمند به کارآفرین موفق تبدیل کنند رویایی در ذهن دارند و می‌خواهند با راه انداختن کسب‌وکاری مستقل حرفه مورد علاقه‌شان را پیش گیرند و به روشی که دوست دارند پول در آورند. اگر شما هم راه تازه‌ای را شروع کرده‌ و به جرگه کارآفرینان پیوسته‌اید، خواندن این مطلب برای‌تان سودمند خواهد بود.

با چند سوال شروع می‌کنم: فکر می‌کنید که چقدر به تحقق آرزوی‌تان نزدیک هستید؟ شاید هم دیگر آن شور و شوق ابتدای کار را ندارید. خب اگر این‌طور است فکر می‌کنید علت چیست؟ چه چیز باعث شده در میانه راه تردید کنید؟ آیا از شکست می‌ترسید؟ شاید هم درباره موفقیت نگرانید؟ به نظر می‌رسد دیگر آن علاقه و اشتیاق قبلی را ندارید و اصلا علتش را هم نمی‌توانید بیابید.

کارآفرینان موفق نگاه نو و متفاوتی به کار و زندگی‌شان دارند. تفاوت آنها با کارآفرینان ناموفق ظریف، اما قابل تمییز است. این تفاوت‌ها فراتر از خواسته‌ها و رویاهای آنهاست. این تفاوت‌ها به عادات یا رموز نهایی برنمی‌گردد. تفاوت آنها به نیروی قابل‌سنجشی برمی‌گردد که در دایره تفکر و تعقل این افراد نهفته است و موجب می‌شود تحولاتی در شیوه کار، زندگی و روابط شغلی آنها پدید‌ آید.

در این مطلب قصد داریم «ویژگی‌‌های» متمایز‌کننده کارآفرینان موفق را بررسی کنیم نه «عادات» آنان را؛ زیرا «عادات» پیش از مطالعه کردن به وجود می‌‌آیند و در اصل نیازی به مطالعه آنها نیست. از سوی دیگر، کسب عادات دیگران موجب می‌شود از مسیر خود دور بیفتید؛ چراکه اینها عادات «شما» نیست. وجه تمایز کارآفرینان موفق در زیر شرح داده شده است که با فراگیری آنها می‌توانید تفاوت قابل‌ملاحظه‌ای در نوع تفکر، ارزیابی و دیدگاه‌تان ایجاد کنید.

اجبار یا توان
وقتی می‌خواهید چیزی را به زور کسب کنید، باید از همه طرف متوسل به جبر شوید که نیازمند تلاش و تقلای بسیار است. این در حالی است که تکیه بر آنچه در توان دارید نیرویی خلق می‌کند که از تونایی‌ها فراتر می‌رود. وقتی فرد تمام نیروهای درونی، باورها و عواطفش را همسو می‌سازد احساس قدرت و توانمندی می‌کند و این امر موجب می‌شود با صرف انرژی کمتر به اهدافش نائل شود. به عبارتی فرد با هر قدم که برمی‌دارد چندین گام جلو می‌افتد.

تحقق وظایف یا نیل به هدف
تحقق کارها با به پایان رساندن و تمام کردن آنها همراه است و بیشتر به وظایف برمی‌گردد. وقتی انسان کاری را به پایان می‌رساند آن چیز معنا و اهمیت خود را از دست می‌دهد. آیا تا به حال برای تحقق کاری تلاش و کوشش کرده‌اید؟ اگر چنین بوده آیا با تحقق آن احساس نکرده‌اید آنقدرها هم مهم نبوده است؟ این تجربه همواره با یأس همراه است. اما نیل به هدف هیچ‌گاه پایان‌پذیر نیست؛ چراکه با آگاهی معنوی از معنا و اهمیت کار همراه است. این دیدگاه همیشه آرامش‌دهنده و الهام‌بخش است.

کسب اطلاعات یا به کار بستن آنها
بدیهی است که کسب اطلاعات تنها در صورت به کار بستن آنها ثمربخش خواهد بود. متاسفانه بسیاری از کارآفرینان و کارفرمایان ساعات زیادی را صرف مطالعه و کسب اطلاعات می‌کنند؛ اما هیچ‌گاه آنها را به کار نمی‌بندند.

تفکیک یا تلفیق
کارآفرینان موفق می‌گویند پیش از هر چیز به زندگی‌شان به صورت بخش‌های تفکیک شده نگاه کرده‌اند. این افراد حتی در تجارت‌شان، نگاهی به خدمات، محصولات و حتی تلاش‌هایشان دارند. این امر باید به صورتی باشد که کسب موفقیت در هر زمینه منتج به پیشبرد زمینه دیگر شود. برای این کار مولفه‌ها و طرح‌های گوناگون تجارت‌تان را بنویسید. سپس درباره اینکه فعالیت در کدام زمینه به برجسته‌سازی زمینه دیگر می‌‌انجامد، بیندیشید و برنامه‌ریزی کنید.

فقط کار یا کار همراه با تفریح
کار جدی و بدون تفریح تحمیلی از «باید»‌ها و «وظایف» است که نتیجه‌ای جز خستگی ندارد. با کار سخت و طاقت‌فرسا انسان می‌خواهد در مقابل چیزی ایستادگی کند. اما کار همراه با تفریح، منبع شادابی، نور، الهام و آرامش است. کارآفرینان موفق پیش از پی بردن به نحوه صحیح انجام کارها، فکر می‌‌کردند باید فقط تلاش کنند و این امر از آنان سلامتی، انرژی و شادابی را می‌گرفت. آنها پس از کسب نتایج ضعیف تصمیم گرفتند روش خود را تغییر دهند و آن وقت بود که خودشان هم شگفت‌زده شدند که «آیا واقعا اینقدر راحت می‌شد کارها را انجام داد».

حمایت ساختار یا کل فضای کاری
ساختارها در نحوه انجام امور نقش مهمی دارند و حتی اگر ساختار تشکیل‌شده بسیار متفاوت از ساختار دیگران باشد باز هم ایرادی بر آن نیست. ساختارها روی وظایف و نتایج از پیش‌تعیین شده تکیه می‌کنند؛ اما برخورداری از حمایت کل فضای کاری ساختار وسیع‌تری را به وجود می‌آورد که موجب پیشرفت و ترقی می‌شود. تفاوت این دو در این است که محیط برای شما کار می‌کند ولی برای ساختار، شما باید کار کنید. حمایت فضای کاری، ‌ساختارهای کوچک‌تر را از آن شما می‌کند. کارآفرینان موفق معتقدند این تفاوت بسیار حائز اهمیت است. آنها با بسط ساختارهای حمایتگر به کل فضای کاری، موفقیت بیشتری نصیب خود می‌کنند.

تغییر رفتار یا تحول
تغییر رفتار سطحی‌تر از تحول است. این امر به ترک یا آغاز یک رفتار اشاره دارد که ممکن است ساده یا گذرا باشد. تحول نیروی قوی‌‌تری است که در نتیجه یک تجربه به وجود می‌آید و منجر به دگرگونی عمیق و درونی می‌شود که اغلب هویت فرد را هم تغییر داده و دیدگاهش را متفاوت می‌کند.لحظاتی را به یاد بیاورید که به یکباره و ناگهان «چیزی دریافت کرده‌اید». این شروع نوعی دگرگونی است. البته همیشه امکان برگشت به روش و رویکرد گذشته وجود دارد، اما صدایی از درون به شما خواهد گفت که با برگشت به رویکرد نخست نمی‌توانید از توانایی‌های خود نهایت استفاده را ببرید. برای نمونه وقتی متوجه شوید افکار شما نتایج کارتان را تحت‌الشعاع قرار می‌دهند دیگر نمی‌توانید این امر را منکر شوید و اگر گاهی از این حقیقت غفلت کنید باز هم صدایی از عمق وجودتان، شما را به آن فرامی‌خواند. کارآفرینان موفق همواره به دنبال کشف تحولات لازم هستند تا بتوانند زندگی و کارشان را باز هم در جهت بهتری هدایت کنند.

بدبینی یا خوش‌بینی
بدیهی به نظر می‌رسد که بهتر است خوش‌بین بود تا بدبین. اما مساله اینجاست که مشکل می‌توان تشخیص داد چه زمانی بدبین هستیم. افرادی که در کشاکش تجارت هستند خود را «واقع‌گرا» توصیف می‌کنند و می‌گویند واقعیات و حقیقت امور را می‌بینند. اما حقیقت این است که آنها تنها بخشی از واقعیات را می‌بینند و اکثر اوقات شرایط را از آنچه هست، بدتر جلوه می‌دهند. خوش‌بینی تنها یک طرز تفکر یا رویکرد نیست؛ بلکه یک تعهد است که فرد را ملزم می‌دارد نقاط قوت و روشن شرایط را ببیند و آنها را بارور کند. این یک اصل معنوی و علمی است که وقتی انسان قوای خود را بر نقاط سازنده و مثبت متمرکز کرده و با شور و بصیرت از آنها برای رسیدن به هدفش استفاده کند خلاق‌تر و با درایت‌تر می‌شود. کارآفرینان موفق این مهارت را در خود «به حد کمال» رسانده‌اند.

ارج نهادن به جایگاه خود یا توجه به کمبودها
خواستار شرایط بهتر بودن و بیشتر خواستن چیز بدی نیست. اما بیشتر مردم وقتی درباره خواسته‌هایشان صحبت می‌کنند بر خلئی که میان خواسته‌ها و داشته‌هایشان وجود دارد، تکیه می‌کنند. این کار موجب می‌شود نداشتن‌ها از داشتن‌ها پررنگ‌تر شوند و یک گره کور ایجاد شود. ارج نهادن به جایگاهی که دارید به معنای در لحظه زیستن، عشق ورزیدن به لحظه لحظه زندگی و قدر آن را دانستن است. ارج نهادن به جایگاهی که دارید، آرزوها و رویاهای‌تان را زیر سوال نمی‌برد، بلکه نیروی اعتماد و احساسات مثبت را تقویت کرده و راه را برای نیل به خواسته‌ها باز می‌کند. در آخر باید گفت تفاوت کارآفرینان موفق با دیگران در دیدگاه‌ها، باورها و رفتارهای آنان نهفته است. بنابراین علاوه‌بر تغییر عملکرد باید ذهنیات درونی را هم متحول کرد و از آن بهره برد.

شما برای موفق شدن در کارتان چه تحولاتی در خود ایجاد کرده‌اید؟

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.