برو نازنینم، برو، شعری از آلفرد لرد تنیسون

وقتی که مُردم
بر مزارم گریه مکن
و خاک را با اشکهایت
رنجیده خاطر مکن

بگذار مرغ باران و باد بر من بگریند،
اما عزیزم تو نه،
اگر گناه یا خطایی از تو سر زده است،
دیگر مهم نیست،
من تو را بخشیده ام
و اکنون می خواهم در آرامش بیارامم

بگذار ای دل غمگین و مرا تنها بگذار
برو نازنینم، برو….

Alfred lord Tennyson
آلفرد لرد تنیسون، شاعر انگلیسی
ترجمه از چیستا یثربی، کتاب آبی کوچک عشق

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.