اختلال وسواس فکری یا عملی و راه‌های درمان آن

اختلال وسواس فکری یا عملی (به انگلیسی: O.C.D)، یک اختلال اضطرابی مزمن است که با اشتغال ذهنی مفرط در مورد نظم و ترتیب و امور جزئی و همچنین کمال‌طلبی همراه است، تا حدی که به از دست دادن انعطاف‌پذیری، صراحت و کارائی می‌انجامد.

در اختلال وسواسی-فکری عملی افکار وسواس‌گونه و اضطراب‌آور با وسواس‌های عملی همراه می‌شود. این وسواس‌های عملی کارهایی وسواس‌گونه هستند که شخص برای کوشش در راه کاهش وسواس‌های فکری خود انجام می‌دهد. این کردارها تکراری و کلیشه‌ای و تا اندازه‌ای غیرارادی هستند.

علامت ایجاد OCD چیست؟
ژنها: OCD (بیماری وسواسی جبری) گاهی اوقات ‌‌‌‌ارثی است بنابراین می تواند در نسل های مختلف یک خانواده دیده شود.
استرس: اتفاقات استرس زای زندگی عامل حدود یک سوم موارد هستند.
تغییرات زندگی: مواردی که فرد بطور ناگهانی مجبور به افزایش مسئولیتش می شود مانند بلوغ،‌ تولد بچه یا شغل جدید.
تغییرات مغزی: محققان معتقدند اگر شما علائم OCD را بیشتر از یک زمان کوتاه داشته باشید، عدم تعادل یک ماده شیمیایی به نام سروتونین (همچنین به نام SHT) در مغز ایجاد می شود. آنها در حال حاضر بخشهای خاصی از مغز را که به نظر در OCD دخیل به نظر می رسند مورد مطالعه قرار داده اند.
شخصیت: اگر شما فردی منظم، دقیق، برنامه ریز و با استانداردهای بالا هستید، بیشتر در معرض ابتلا به OCD هستید. این صفات بطور طبیعی مفیدند اما چنانچه افراطی شوند ممکن است به سمت OCD سوق یابند.
روشهای تفکر: تقریباً همه ما گاهی افکار بسیار مضطرب کننده داریم. چه می شد اگر زیر ماشین برویم یا به فرزند خود آسیب بزنیم. اغلب ما این افکار را سریعاً از سر خود دور می کنیم. و روال عادی زندگی خود را پیش می گیریم. اما چنانچه شما بخصوص استانداردهای بالای اخلاقی و مسئولیتی داشته باشید ممکن است احساس کنید حتی داشتن این افکار وحشتناک است بنابراین احتمال بالاتری وجود دارد که منتظر بازگشت آنها باشید که این به نوبه خود بازگشت آنها را محتمل تر می کند.

چه عاملی باعث ادامه OCD می شود؟
تعجب آور اینکه برخی راههایی که شما از طریق آنها سعی در کمک به خودتان دارید در واقع به تدوام بیماری کمک می کند.
تلاش در بیرون راندن افکار از ذهنتان- این کار معمولاً باعث می شود افکار بازگردند. یک دقیقه سعی کنید به یک فیل صورتی فکر نکنید. شما احتمالاً متوجه می شوید مشکل است به چیز دیگری فکر کنید.
اعمال تکراری – چک کردن- اجتناب و تایید خواستن از دیگران باعث می شود برای مدت کوتاهی اضطرابتان کمتر شود. بخصوص اگر حس کنید این می تواند از بروز حادثه ای بد و ناخوشآیند جلوگیری کند، اما هر بار که شما اینگونه عمل می کنید، باور خود که آنها از وقوع حوادث بعد جلوگیری می کنند را قدرت می بخشید و بنابراین شما فشار بیشتری برای انجام آنها حس می کنید و الی آخر …
اندیشیدن به افکار خنثی کننده، شما زمان صرف اصلاح افکار مضطرب کننده با فکر دیگری مثل شمارش تا ده یا تصویر (خوشایند) (مشاهده فردی زنده و سالم) می کنید سپس متوقف شده و منتظر می مانید تا اضطراب از بین برود.

اقدامات کمکی جهت درمان وسواس
– تقویت جسمانی
امروزه از لحاظ پزشکی اثبات شده که ضعف جسمانی و کمبود ویتامین های مورد نیاز بدن نقش مهمی در ابتلا به وسواس ایفا می کند. بنابراین تقویت قوای جسمانی (زیر نظر پزشک) در این زمینه مفید خواهد بود.

– عدم اعتقاد به افکار وسواسی
هرگاه همواره از صمیم قلب اعتقاد داشته باشید که افکار وسواسی شما حقیقی هستند یا آنکه اجبارهایتان در پیشگیری از یک پیشامد بد ضروری اند. آنگاه ممکن است به رفتاردرمانی جواب ندهید . بنابراین مهمترین اصل در درمان غیر داروئی وسواس عدم اعتقاد به افکار وسواسی است.

– آوردن افکار وسواسی به ذهن از روی عمد
سعی کنید افکاری را که باعث بروز رفتارهائی بعد از آن میشود، در حضور دیگران و یا در مکانهائی که نمی توانید آن اعمال را انجام دهید به ذهن بیاورید. آنگاه بعد از انجام ندادن چند باره آن اعمال متوجه بی اثر بودن آن می شوید.

– رها کردن یکباره وسواس
خود را از بند افکار مزاحم رها کنید و برای خود شعاری بسازید، مثلاً هرگاه افکار وسواسی به سراغ شما آمد بگوئید: پیش به سوی زندگی عادی عنوان عامل اصلی بیماری تلقی شود خط اول درمان را داروهای «SSRI» Serotonin Reuptake Inhibitor Specific شامل می‌شوند. این داروها به عنوان مهارکننده‌های باز جذب سروتونین به صورتی اختصاصی عمل می‌کنند.

سابقاً داروی کلومی پرامین با وجودی که یک داروی ضدافسردگی سه حلقه‌ای است ولی به سبب اینکه عمدتاً مهارکننده باز جذب سروتونین (SRI) می‌باشد در این بیماری کاربرد فراوانی داشته است. در حال حاضر علی‌رغم اینکه این دارو هنوز تجویز می‌شود ولی به سبب عوارض جانبی بسیار و ایجاد مشکلات مسمومیتی به عنوان خط اول درمان محسوب نمی‌شود. بنابراین تجویز داروهای (SSRI) که کم‌خطرترند مانند: فلوکساتین، پراکستین، سرترالین، فلوواکسامین، سیتالوپرام پیشنهاد می‌شود.

در حال حاضر داروی Venlefaxine که مهارکننده باز جذب نوراپی‌نفرین و سروتونین (SNRI) است نیز به صورت کمکی یا به تنهایی در درمان اختلال وسواسی جبری کاربرد دارد. باید توجه شود که دوز داروهای ضدافسردگی در درمان وسواس معمولا بیشتر از دوز این داروها در درمان افسردگی است.

زمان پاسخ‌دهی بیمار به دارو:
در بیماران مبتلا به وسواس، پاسخ‌دهی بیمار به داروی تجویزی را پس از گذشت مدت حدوداً ۱۲- ۸ هفته می‌توان ارزیابی کرد. این زمان معمولا بیش از زمان پاسخ به داروها در مبتلایان به افسردگی (۴- ۳ هفته) می‌باشد. البته این زمان ممکن است کمی متغیر باشد، ولی عمدتا در درمان وسواس برای پاسخ‌دهی بیمار، نیازمند به زمان و دوز داروی بیشتری می‌باشیم.

هدف اصلی درمان کاهش افکار و اعمال وسواسی در حدی که بیمار بتواند به طور طبیعی فعالیت کرده و عملکرد داشته باشد معمولا کاهش ۳۵- ۲۵ درصد نمره فرم ارزیابی Y- Bocs به عنوان پاسخ بالینی مطلوب ارزیابی می‌شود. در حال حاضر حدود ۶۰- ۴۰ درصد بیماران پیشرفت معنی‌داری با مصرف اولین داروی SSRI و migna.irیا کلومی پرامین نشان می‌دهند ولی تعداد کمی پاسخ بسیار بالایی به داروها می‌دهند، حدود ۲۰ درصد از بیمارانی که به اولین داروی SSRI پاسخ نداده‌اند، به داروی دیگری از این خانواده و یا به کلومی پرامین پاسخ می‌دهند.

بایستی توجه شود که روش‌های درمانی دیگری مانند: شناخت رفتار درمانی (CBT) که نقش بسیار مهمی در بهینه کردن درمان این بیماران دارد و یا ECT و نوروسرجری در موارد بسیار شدیدی که وسواس به درمان‌های دیگر پاسخی نداده است مورد استفاده قرار می‌گیرند.

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.