کلمات کوچک، شعری از دوروتی پارکر

وقتی که تو رفتی
شکوفه ها و برگها هم رفتند
و من تنها توانستم، به نقطه ای خیره شوم
و اندوهم را به شکل کلمات کوچک در آورم،
نمی توانم به عشق التماس کنم
یا آرزو کنم
که اندوه تلخ مرا در خود غرق کند
همان اندوهی که ریسمان های مرا
همچون قایق شکسته ای، از هم جدا می کند
تنها قلم خسته ی من است
که اندوه مرا به روی کاغذ می ریزد
در حالی که آهسته آهسته
قلبم را می خورد…
در تغییر و تبدیل سالها، لطف و مرحمتی نیست
و نه هیچ زیبایی در این جهان برای من!
پس به کلمات کوچک بدل می شوم
تا تو عزیزم
مرا تلفظ کنی
این تنها کاری است که از دست من بر می آید.

Dorothy parker
دوروتی پارکر شاعر آمریکایی
ترجمه ای آزاد از چیستا یثربی در کتاب آبی کوچک عشق

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.