بانو، عاشقانه ای از پابلو نرودا

تو را بانو نامیده ام
بسیارند از تو بلندتر، بلندتر.
بسیارند از تو زلال تر، زلال تر.
بسیارند از تو زیباتر، زیباتر.
اما بانو تویی.
از خیابان که می گذری
نگاه کسی را به دنبال نمی کشانی.
کسی تاج بلورین ات را نمی بیند،
کسی بر فرشِ سرخِ زرینِ زیر پایت
نگاهی نمی افکند.
و زمانی که پدیدار می شوی
تمامی رودخانه ها به نغمه در می آیند
در تن من،
زنگ ها آسمان را می لرزانند،
و سرودی جهان را پر می کند.
تنها تو و من
تنها تو و من، عشق من،
به آن گوش می سپریم.

پابلو نرودا شاعر شیلی
Pablo neruda
ترجمه از احمد پوری در کتاب هوا را از من بگیر، خنده ات را نه

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

1 نظر
  1. ناشناس می‌گوید

    واقعا فوق العاده بود

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.