مفهوم میراث فرهنگی و ارزش های آن

بیایید جایگاه میراث فرهنگی در توسعه کشور را با یک مثال ساده آغاز کنیم. فرض می کنیم شما در بزرگراهی پرتردد در حال رانندگی هستید. در این بزرگراه بجز شیوه رانندگی شما دو نوع دیگر قابل مشاهده است. برخی با سرعت سرسام آور از میان ماشین های دیگر می گذرند و راه را برای خود باز می کنند.

اینان فقط به مقصد و هرچه سریع تر رسیدن به آن می اندیشند. در نقطه مقابل، رانندگانی هستند که میخکوب آیینه ماشین خود شده و چشم از آن برنمی دارند. آنها ششدانگ حواس خود را به خودرو های پشت سر داده اند و با احتیاطی فوق تصور در حال رانندگی هستند. عقل سلیم حکم می کند از هر دوی اینها فاصله بگیرید، چون احتمال وقوع تصادف در هر دو مورد قابل تصور است. میراث فرهنگی همچون آیینه ای است که جوامع، در مسیر پرتردد و پرحادثه که به پیشرفت و توسعه ختم می شود باید نیم نگاهی به آن داشته باشند. نه می توان این آیینه را از بیخ و بن برکند و دور انداخت و نه می توان میخکوب دائمی آن شد. به عبارت بهتر راننده هوشمند، خود را اسیر این دو شیوه نمی سازد یا به اسم تجدد و شتاب، کشور را مانند پیست اتومبیلرانی بزرگ در نظر و تمام فعالیت های انسانی اعم از خصوصی و عمومی را تابع رسیدن و هرچه سریع تر رسیدن یا به بهانه هویت، در توهم احتیاط و حفظ هر آنچه در پشت سرش قرار دارد به طرد اتومبیل های دیگر و پیشروی غرقه، چراکه نتیجه نگرش نوع اول بی هویتی و پیامد رویکرد دوم عقب ماندگی است.

با این مثال موجز که حکم مقدمه را دارد تعریفی جامع و مانع از میراث فرهنگی ارائه و جایگاه آن را در توسعه پایدار روشن می کنیم.

میراث فرهنگی برگردان فارسی Cultural Heritage است که در تمایز با جنس دیگری از میراث است که به آن میراث طبیعی( Natural Heritage )می گویند؛ اما نکته جالب این که کلمه میراث معرب واژه یونانی میرازوست. میرازو در زبان یونانی یعنی تقسیم و بخش و پخش کردن سهم و قسمت هر کسی را به او دادن. (ملا صالحی، ۱۳۸۹: ۱۹) واژه میرازو احتمالا در هنگامه ترجمه متون یونانی وارد زبان عربی شده و در سال های پس از آن همراه مشتقاتش چون ارث، میراث و توارث در زبان فارسی به کار گرفته شده است.

همان گونه که ملاحظه می کنید در بطن کلمات Heritage انگلیسی، میرازوی یونانی و میراث عربی و فارسی از گذشته به ارث رسیدن مستتر است. بنابراین از این جهت با مفهوم عناصر فرهنگی که از گذشته باقی مانده اند همخوانی کامل دارد، اما به دلیل بار منفی که در عبارت میراث فرهنگی وجود دارد نگارنده به فرهنگستان زبان و ادب فارسی پیشنهاد می کند واژه ای دیگر جایگزین آن شود. نه به دلیل غیرایرانی بودن آن، بلکه به این دلیل که میراث فرهنگی، عناصری به ارث رسیده را به ذهن متبادر می کند که به دلیل ماهیت شکننده شان باید از دسترس دیگران دور نگه داشته شود، اما نیک می دانیم در برنامه های توسعه محور امروزین، بزرگ ترین دغدغه آن است که چگونه می توان آثار تاریخی و میراث فرهنگی شکننده را به عنوان منبعی زنده، توسعه آور و هویت بخش با زندگی روزآمد مردم هماهنگ کرد. بدون تردید اولین و ضرورتی ترین گام، تغییر در مفاهیم و نگرش های سنتی است.

● مفهوم میراث فرهنگی
از آنجا که واژه فرهنگ بیش از ۲۰۰ تعریف مختلف دارد، طبیعی است برای فربه ترین بخش فرهنگ یعنی میراث فرهنگی نیز تعاریف گوناگون وجود داشته باشد، اما به گمان نگارنده، جامع و مانع ترین تعریف چنین است:

«هر پدیده ای (اعم از منقول و غیرمنقول، مادی و معنوی) که قدمتی دارد و حامل پیام انسانی است. چیزی از انسان های گذشته برای عرضه دارد.» (حجت، ۱۳۸۰: ۸۱)

بنابراین با این تعریف شیء بودن، قدمت و پیام انسانی را می توان سه معیار اصلی میراث فرهنگی در نظر گرفت؛ اما فراموش نکنیم این پیام مستتر در آثار تاریخی است که این نوع آثار را از گونه دیگری از مواریث که طبیعی یا طبیعت ساز نامیده می شود، متمایز می سازد. نکته تأمل برانگیز این که درک پیام های نهفته در میراث اعصار و افعال آدمیان در قرآن کریم به کرات توصیه شده است. (مثلا بنگرید به سوره مبارکه یونس، آیه ۹۲)

● ارزش های میراث فرهنگی
شاید یکی از کلیدی ترین موضوعات در مباحث مربوط به میراث فرهنگی موضوع ارزش است؛ چراکه تمام آنچه ما در رابطه با میراث فرهنگی انجام می دهیم اعم از شناسایی، حفاظت و معرفی همه به خاطر ارزش هایی است که در میراث فرهنگی (آثار تاریخی ـ فرهنگی) مستتر است، اما مهم ترین ارزش های میراث فرهنگی عبارت است از:

الف ـ ارزش هویتی: این دسته از ارزش ها نمایانگر پیوندهای عاطفی جامعه با میراث فرهنگی است. عناصری چون رویدادهای اساطیری، داستان های افسانه ای، مراسم آئینی، رخدادها، شخصیت های ملی، مذهبی و… ازجمله عناصر هویت بخش است که دریافت های عاطفی جامعه را شکل می بخشد. اهمیت این ارزش که بنیادی ترین ارزش ها نیز محسوب می شود را با ذکر مثالی ساده مورد تأکید قرار می دهیم. تصور کنید روزی از خواب بیدار می شوید و حس می کنید همه چیز بیگانه است و هیچ چیز را به یاد نمی آورید و همه خاطره ها از ذهنتان زدوده شده است. چون شناسایی افراد و مکان ها نیز بخشی از کارکرد خاطره است، تشخیص این که کجا هستید و چه می کنید ناممکن است. از این بدتر، اطرافیان و آشنایان یا دشمنان و دوستان خود را نخواهید شناخت. این حافظه ماست که به ما کمک می کند در موقعیت های گوناگون رفتار متناسب از خود نشان دهیم. زندگی اجتماعی بدون نیروی حافظه ناممکن است. در مقیاسی بسیار بزرگ تر، میراث فرهنگی، دفتر حافظه گروهی از ملت ها و اقوام است. ملت های دنیا برای دانستن هویت تاریخی خود همیشه در پی یافتن و بازسازی گذشته ای هستند که در آن پیروزی ها، شکست ها و تجربه های گوناگون آنها را شکل داده است (علیزاده، ۱۳۸۶: ۵۴) بنابراین ملت تأثیرگذار، ملتی است با میراث فرهنگی غنی.

ب ـ ارزش های هنری یا فنی: این نوع ارزش ها بر پایه پژوهش های علمی و هنری محققان استوار است که ویژگی هایی چون زیبایی شناختی، تکنیکی، ساختاری، کاربردی و طرز ساخت را آشکار می کند. شاید با استفاده از یک مثال بتوان اهمیت این نوع ارزش را آشکارتر کرد. نگارنده بهار، امسال سرپرستی کاوش باستان شناختی محوطه تاریخی فیض آباد از توابع کاشان را به عهده داشت. در بررسی های باستان شناختی سطح محوطه، سفال هایی با تکنیک لعاب دهی خاص به دست آمد که بنا به نظر دوستان محقق که در زمینه سفال و لعاب های ظروف سفالین در حال پژوهش هستند، این نوع لعاب تنها در دو دهه اخیر در جهان ابداع شده است، اما ساکنان محوطه فیض آباد ۸۰۰ سال پیش به این نوع زیبایی شناسی و تکنیک نائل شده بودند. چه بسا اگر در سنت سفالگری ایران گسست صورت نگرفته بود ابداع کننده این نوع لعاب، ما ایرانی ها بودیم نه کشورهای دیگر.

ج ـ ارزش کم نظیر بودن: روشن است یکی از مهم ترین ارزش های میراث فرهنگی، نادر یا کم نظیر بودن این گونه آثار است. دقیقا به دلیل همین ویژگی است که حفاظت و صیانت از میراث فرهنگی از ضروری ترین اقدامات قلمداد می شود.

د ـ ارزش اقتصادی: درست است که در جهان معاصر فضاهای عام همچون هتل ها، فرودگاه ها، مراکز فروش و… فزونی یافته اند و این گونه مکان ها درک نوینی از فضا فراهم می آورد که سابقه تاریخی آن وجود ندارد، اما این نکته را نباید از نظر دور داشت که در همین دنیای معاصر، ارزش های فرهنگی به منبع مهمی برای تولید پول و ثروت تبدیل شده و تغییر سبک زندگی گرایش به مکان های تاریخی و مصرف کالاهای فرهنگی را افزایش داده است، اما فراموش نباید کرد که سوءمدیریت فرآیند گردشگری می تواند به توسعه نامتوازن، نامطلوب و حتی تخریب یک اثر فرهنگی منجر شود. برای نمونه تنها می توان به تخت جمشید و مسجد جامع اصفهان اشاره کرد که در تعطیلات عید نوروز با فشار انبوهی از گردشگران روبه رو است. کیست که نداند فشار فیزیکی و رطوبت بر اثر تنفس به ترتیب اولی و دومی را با آسیب جدی مواجه می کند.

ر- ارزش کاربردی: در این نوع ارزش، استفاده جدید با یک اثر تاریخی تطبیق داده می شود و کاربردی جدید از ساختاری کهن انتظار می رود. درست است با استمرار کاربردهای مناسب می توان به استحکام مواریث یاری رساند، اما عکس آن نیز صادق است. چه بسا در نتیجه استفاده نامناسب و بی رویه از یک اثر تاریخی آن را دچار فرسایش و نابودی تدریجی کنیم.

وـ ارزش آموزشی: میراث فرهنگی از توان بالقوه در کمک به گردشگری فرهنگی، ترویج، تعمیق فرهنگ و تاریخ برخوردار است. به قول مولانای بزرگ:
آنچه یک دیدن کند ادراک آن
سال ها نتوان نمودن با بیان
بی شک، ترکیب مناسب مواریث فرهنگی یا برنامه های آموزشی باعث ارتقای کیفی برنامه های آموزشی می شود، اما از دیگر سو می تواند منجر به تخریب یا خدشه به میراث شود.

ی ـ ارزش اجتماعی: این دسته از ارزش ها به فعالیت های اجتماعی و سنتی که قابل تطبیق با زمان حاضر باشد، بستگی دارد. ارزش اجتماعی می تواند برای جامعه محلی نسبت به مواریث فرهنگی ایجاد حساسیت و علاقه کند که نتیجه آن حفاظت، تقویت و تعمیق مواریث فرهنگی است. بی تردید با مشارکت جوامع محلی در زمینه توسعه گردشگری نه تنها می توان از کمرنگ شدن هویت اجتماعی و فرهنگی این گونه جوامع جلوگیری کرد، بلکه بر تقویت و تعمیق آن نیز همت گمارد.

● درهای میراث را به روی گردشگران بازکنیم
انسان ایرانی از گذشته های بسیار دور تا یکصد سال پیش آثاری خلق کرده و مورد استفاده قرار داده که آنها را میراث فرهنگی می نامند. میراث فرهنگی، هم ارزش های ذاتی دارند و هم ارزش هایی که حاصل نگرش و رویکرد جامعه هستند و با زیرساخت های سیاسی و اقتصادی جامعه ارتباط دارند. بنابر تعریفی که در قوانین و بخشنامه های مربوط وجود دارد عبرت آموزی مهم ترین بهره ای است که می توان از بازدید آثار فرهنگی ـ تاریخی حاصل کرد. اما بدیهی است این نوع بهره برداری تمام قابلیت های میراث متنوع ایران را آشکار نمی کند. در جهان کنونی که صنعت گردشگری از کارآمدترین و پویاترین فعالیت های فرهنگی و اقتصادی محسوب می شود بایسته است درهای میراث فرهنگی به روی جامعه داخلی و گردشگران خارجی باز شود و این گونه آثار را از حاشیه ایستای زندگی به متن پویا و پرتحرک آن وارد کرد، بویژه در روزهایی که پرهیز از خام فروشی نفت توصیه می شده، صنایع کم ضرر اما بیش بازده به عنوان صنایع جایگزین جستجو می شود. اما باید مراقب بود سوءمدیریت به توسعه نامطلوب یا حتی تخریب یک اثر فرهنگی ـ تاریخی منجر نشود. این مورد غالبا زمانی به وقوع می پیوندد که به جای استفاده از یک رهیافت گروهی مناسب تر هزینه ـ سود، ارزش سود به اشتباه محاسبه شود و کیست که نداند اشتباه در مورد میراث فرهنگی بدون جایگزین، فاجعه آمیز است.

رضا نوری شادمهانی
منبع: روزنامه جام جم

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.