بررسی نقش فناوری اطلاعات در حفظ و گسترش ادب پارسی
بشر همگام با اختراع و توسعه و تکمیل خط، در صدد برآمد وسیله ثبت و نگاهداری آن را هم فراهم نماید. از این رو هر قوم صاحب خط، از هر آنچه آسانتر و فراوانتر در دسترس داشتند، چیزی درست کرد و اسناد و نوشتههای خود را بر آن ثبت نمود.
به شهادت اسناد و مدارک تاریخی، سنگنوشتهها از قدیمیترین آثار مکتوب بشری شناخته شده بر روی زمین است و کهنترین تمدن بشری، تمدن گمنام و تازه مکشوف طی چند سال اخیر در پیرامون شهر جیرفت است که برخی باستانشناسان قدمت آن را بین پنج تا هفت هزار سال پیش تخمین زدهاند.
شاید در نزد اقوام صاحب تمدن اولیه، غیر از سنگ، مصالح دیگری از قبیل چوب، چرم یا اجسام طبیعی دیگر برای امر نوشتن به کار میرفته که به دلیل ماهیت طبیعی آنها، آن اجسام از بین رفتهاند و شاید علت ماندگاری سنگ، جنس طبیعی آن بوده باشد.
تا آنجا که منابع نشان میدهند، مصریها، از نوعی نی به نام «بُردی» که در دلتای نیل میرویید، کاغذی به نام پاپیروس درست میکردند و از قرنها پیش از میلاد تا دوازده قرن پس از میلاد، همین کاغذها برای نوشتن مورد استفاده آنها و پارهای از کشورهای همسایه و یونان و روم بود.
چینیها که نخستین اقوام سازنده کاغذ هستند، تا پیش از اختراع کاغذ، نوشتههای خود را بیشتر بر روی پوست سنگپشت و استخوانها مینوشتند.
در سیلان و هند از برگ نخل و برگهای «تالیپوت» نوعی کاغذ به نام «آلا» درست میکردند و بسیاری از نوشتههای خود را نیز روی پوست نازک شده درختان با قلم آهنی نوک تیز مینوشتند.
کاغذ پوستی هم که از پوست گاو و گوسفند و آهو و سایر حیوانات تهیه میشد، از صدها سال پیش از میلاد معمول و برحسب عقیده محققان شاید نوشتههای مادیها و پارسیها تا پیش از تشکیل و گسترش شاهنشاهی آنها، روی پوست بوده که پوسیده و از بین رفته است.
چینیها نخستین ملتی در جهان بودند که موفق به اختراع کاغذ گردیدند. در سال ۱۰۵ میلادی شخصی چینی به نام «تسای لون» موفق به اختراع کاغذ شد و حدود سال ۶۱۰ م به ژاپن و در ۷۵۱ م. به سمرقند راه یافت.
در اواسط قرن دوم هجری کاغذ از سمرقند به بلاد اسلامی رسید. میگویند فضل بن یحیی برمکی نخستین کسی بود که در بغداد کارخانه کاغذسازی دایر کرد. در قرن ۴ ق کاغذسازی در بغداد رواج تام داشت.
ابنالندیم از شش نوع کاغذ که در زمان او معروف بود، نام میبرد و میگوید کتاب را از کاغذ خراسانی میساختند. در خراسان مردم برای ساختن کاغذ از پنبه و مواد نباتی استفاده میکردند. مهمترین کاغذهایی که توسط مسلمانان ساخته شد، کاغذ سلیمانی، طلعی، نوحی، فرعونی، جعفری، طاهری، مأمونی، منصوری و چینی بود.
تا قرنها تولید کاغذ به روش دستی و یگانه راه نشر فرامین، آثار دینی و معارف از راه استنساخ بود. در اسپانیا به سال ۱۱۵۴ م نخستین دستگاه کاغذسازی در ناحیه هرول و در فرانسه به سال ۱۱۹۰ تأسیس گردید و در اواسط قرن پانزدهم میلادی «گوتنبرگ» آلمانی دستگاه چاپ را اختراع کرد.
از این زمان به بعد، گویی صنعت چاپ، یکی از مؤثرترین و قدرتمندترین شیوههای تولید، نشر و ذخیره اطلاعات و آثار و افکار بشری تا عصر حاضر است؛ اما اگر همین شیوه را برای دههها و اعصار بعد تعمیم دهیم، سخت در اشتباه خواهیم بود.
از کهنترین سنگنوشتههای اقوام باستانی تا کوچکترین تراشه ذخیره اطلاعات جهان که همگی در حجم ۱۲ اتم میباشد، مؤید این امر است که دانش بشر در زمینه فناوری توسعه همواره به طور مضاعف در حال تحول و تکامل است.
پیشرفتهای عظیم در عرصه فناوری که بشر بدان دست یافته، تا چند دهه پیش جز در مخیلهها نمیگنجید. به عنوان نمونه، در جلد اول دایرهالمعارف فارسی مصاحب، در سطور آخر ذیل مدخل «رادیو» آمده است: «… و روزی فرا خواهد رسید که تلفن رادیویی مانند ساعتمچی همراه آدمی خواهد بود.»
بحث در مورد علم، تکنولوژی و فلسفه تکنولوژی موضوعی جداگانه و بسیار فراگیر است؛ اما با توجه به ارتباط اصولی با مبحث این همایش و در ارتباط با یکی از پدیدههای پیچیده طبیعت انسان، یعنی زبان و به طور اخص زبان فارسی، لاجرم نکاتی را عرض مینمایم.
زمانی فیلسوف بزرگ فرانسوی، فرانسیس بیکن «علم» را «عین قدرت» میدانست و همو معتقد بود که «علمی» را که «قدرت زایندگی» نداشته باشد، نمیتوان علم شمرد. این نحله فلسفی بیکن بعدها در زمینه فکر فلاسفه و دانشمندان قرون بعد بارور شد و تبدیل به منبع ظهورات تکنولوژی گردید.
اما پرسش اساسی اینجاست که با این تحولات شگرف و تصاعدی تکنولوژی، آیا این انسان است که تکنولوژی را مهار و هدایت میکند، یا برعکس این تکنولوژی است که انسان را وادار به همسویی با خود میکند؟
سؤال این است که چون عصر، عصر الکترونیک و فضا، فضای مجازی و دوره، دوره دیجیتال است، آیا ما هم برای عقب نماندن از این قافله باید خود را با دنیای مجازی موافق و همراه سازیم؟ آیا تکنولوژی «قدرت» به ما داده است، یا برعکس «قدرت تکنولوژی» ما را به دنبال خود میکشد؟
بدیهی است یافتن پاسخی قانعکننده به پرسشهایی از این دست را باید در مقوله «راههای انتقال تکنولوژی» جستجو کرد. بررسی راههای انتقال علم و تکنولوژی از اوایل قرن نوزدهم میلادی آغاز شده است. در عصر کنونی، مسئله دستیابی به تکنیک و تکنولوژی، از عمدهترین دغدغههای کشورهای در حال توسعه است. با اینکه بسیاری از کشورهای آمریکای جنوبی، آسیایی و به ویژه ممالک متموّل خاورمیانه هزینههایی سرسامآور وقف آن میکنند، کمتر کامیاب شدهاند. بیتردید یکی از علل عمده این ناکامیها، عدم درک صحیح از ماهیت تکنیک و تکنولوژی است.
اگر مارکس به تکنیک به عنوان وسیلهای در دست بورژواها مینگریست که بایست با انقلاب طبقه کارگر آزاد میشد و در اختیار بشر قرار گیرد، و لوکاچ و ماکس وبر به شیء شدن و تسلط عقلانیّت ابزاری میاندیشیدند، و یاسپرس نیز در نهایت به وسیله بودن تکنیک اعتراف میکند، اما تکنیک نه وسیله، بلکه وسیله برآیند تکنیک است و این چیزی است که بسیاری از کشورهای در حال توسعه به جای اخذ «تفکر تکنولوژی» ، عملاً به واردکننده «تکنولوژی مصرفی» تبدیل شدهاند.
انتقال تکنولوژی تنها با یادگیری زبان، ترجمه آثار و تکثیر تولیدات علمی و حتی وسائل تکنولوژی قابل تحقق نیست، بلکه آنچه باید بدان توجه نمود، آمادهسازی بستر آن و سپس انتقال تفکر تکنولوژی است.
علم نوین امروزی، علم بهرهبرداری است و اگر کشوری قادر به بهرهبرداری از آن نباشد، هرچند که صاحب دانشگاهها و پژوهشگاههای متعدد باشد، در حقیقت صاحب علم نیست. برای تحقق توسعه یک کشور نیاز به برنامهریزیهای دقیق است که این امر خود مسبوق به داشتن روش است. تعیین روش نیز بدون پژوهش و بررسی دقیق قابل حصول نیست.
امروزه بر هیچ کس پوشیده نیست که تکنولوژی در تمام عرصههای علوم بشری رسوخ کرده است که حوزههای مربوط به «زبان» مستثنای از این امر نیست.
زبان پارسی یکی از کهنترین و ریشهدارترین ادبیاتهای جهان را داراست. از میان اقوام و ملل جهان، کمتر ملتی همانند ایرانیان دارای سابقه ممتد ادبی و آثار مختلف دلانگیز به زبانها و لهجههای گوناگون است. از قدیمیترین اثر ادبی ایران، یعنی «گاهانِ» زردشت، تا جدیدترین آثار جانبخش پارسی، همه جا و همیشه پرتو روح خلاق و اندیشه تابناک ایرانی آشکار و هویداست.
در سال ۱۸۷۲م در نشست ادیبان و زبانشناسان اروپایی در برلین، چهار زبان (یعنی یونانی، فارسی، لاتین و سنسکریت) به عنوان زبانهای کلاسیک جهان برگزیده شدند.
بر پایه تعریف، زبانی کلاسیک به شمار میآید که نخست، باستانی باشد، دوم، ادبیاتی غنی داشته باشد و سوم در آخرین هزاره عمر خود تغییرات اندکی کرده باشد. اخیراً نیز از سوی برخی مجامع علمی و اساتید داخلی و خارجی تلاش میگردد تا این زبان به عنوان هفتمین زبان رسمی سازمان ملل متحد پیشنهاد و به تصویب رسد.
طبق تعریف نوین، «علم» معادل با «قدرت» است. اگر «زبان» و «ادبیات» را در چارچوب این تعریف قرار دهیم، پس «زبان فارسی » و «ادبیات فارسی» بایست از چنان قدرتی برخوردار باشد که ملل دیگر را در حوزه یا حوزههایی نیازمند خود گرداند و این امر قابل تحقق نیست، مگر با بررسیهای کارشناسانه، سیاستهای نظری و عملی و به کارگیری روشها و تکنیکهای مختلف.
دیرگاهی از عصر تبادل اطلاعات در فضای دیجیتالی و مجازی نمیگذرد؛ اما این پدیده امروزه به یکی از اساسیترین نیازهای معنوی و ملزومات اولیه اخذ، نشر و تبادل اطلاعات جوامع روشنفکری تبدیل یافته است.
توسعه روزافزون این پدیده که روز به روز شاهد تغییر و تحولات تکنیکی و فنی آن هستیم، این وظیفه و فرض را مقابل محققان حوزه زبان و ادبیات کهنسال فارسی میگذارد که چگونه میتوان با به کارگیری از ابزارهای تکنیکی و فنی، زبان فارسی را به عنوان زبانی «قدرتمند» و «زایا» در عرصه بینالمللی تبدیل کرد.
دکتر علیاصغر شعردوست؛ روزنامه اطلاعات