فیلم “خوابم میاد” خنده بر تلخی های امروز

خوابم می آد ازآن دست کمدی‌هایی است که می توان آن را به چشم یک فرصت نگریست. فرصتی برای بازنگری درراه تولید کمدی و درپیش گیری مسیری نوین برای نجات این گونه سینمایی از سطحی نگری‌های آزارنده و تفاوت نمایی‌های خودنمایانه. به واقع آنچه تجربه خوابم می آد را با تمامی کمداشت‌های دراماتیکش به عنوان نمونه ای قابل دفاع نمایان می کند نوعی تجربه گرایی بکردرعرصه روایت و شخصیت‌پردازی است که درمقیاس سینمای ایران و شاید هم جهان بی سابقه است.

استفاده ازیک بازیگر مرد ازهمان ابتدا درقالب نقش یک پیرزن سالخورده موردی است که درسینمای جهان و ایران سابقه ای نداشته است. البته فیلم‌هایی درهمین سینمای خودمان بوده اند که بنا به مقیاس روایت و ضرورت‌های متنی فیلم از زن پوشی بازیگر مرد استفاده شده است.

در سینمای جهان هم می توان به زن پوشی رابین ویلیامز درفیلم خانم دات فایراشاره داشت. درمتن پیش رو ضمن تحلیل کلیدواژه‌های اثرعطاران به پیشینه زن پوشی در سینمای پس از انقلاب اشاره ای کوتاه می کنم.

پیشینه زن پوشی در سینمای پس از انقلاب
زن پوشی به عنوان یکی ازعناصر متنی درام درخلق جذابیت و پیشبرد روایت دارای دو سویه دراماتیک است. در یکسو نقش آفرینی‌هایی را مشاهده می‌کنیم که با توجه به ضرورت‌های موقعیتی درام، بازیگران مرد را در هیبتی زنانه می نشاند. درسوی دیگرنیزبا نوعی سطحی نگری و لودگی در نوع زن پوشی روبرو می شویم که تنها برای خنده گیری ازمخاطب به یکسری ادا واطوارهای زنانه توسط بازیگرمرد بسنده می شود.

نمونه‌هایی چون شاخه گلی برای عروس (زن پوشی مجید صالحی)، کلاهی برای باران (زن پوشی رضویان)، فیلم ویدیویی کلاه گیس (زن پوشی سپند امیر سلیمانی)، پسرتهرانی (زن پوشی نادر سلیمانی فر) نمونه‌هایی سطحی نگر هستند که بدون رعایت قاعده‌های دراماتیک از اجرای روش زن پوشی برای خلق جذابیت، تصویری لوده گونه از مناسبات شکل گرفته اینچنینی شکل می دهند. اما در این میان دو تجربه است که همواره به عنوان نمونه‌هایی مثال زدنی در سینمای ایران باقی می مانند. تجربه‌هایی که توسط دردانه تاریخ بازیگری سینمای ایران حاصل آمد و تکرار نخواهد شد.

آدم برفی
اگرچه در تئاتر روحوضی سابقه زن پوشی بازیگر مرد را شاهد بودیم و یا در تعزیه‌ها از این امر استفاده می شد اما ذات سینما به گونه ای است که هر نوع تجربه بکری را با چالش‌هایی همراه می کند. درآن دوران نیز دست گذاشتن بریک موضوع روزهمچون مهاجرت و زن پوش کردن بازیگر مرد برای حصول هدف تجربه ای نامتعارف در نظر آمد و واکنش‌های تندی به دنبال داشت.

توقیف سه ساله فیلم اما از ارزش کار بازیگر آن نقش نکاست و اکبر عبدی با درخشش خود توانست تا نقشی دوپاره از منظر قواعد حسی، رفتاری و گفتاری را در تاریخ بازیگری سینمای ایران ماندگار کند.

خوابم می‌آد
اگر در تجربه ای چون آدم برفی از میانه داستان و برمبنای ضرورت‌های قصه بازیگری چون عبدی زن پوش شد اما در خوابم می آد اتفاقی جدید افتاد و عبدی ازهمان ابتدا در نقش مادر پیر رضا عطاران و با حرکت‌های تیپیک خود ثابت کرد که سبکی منحصر به خود دارد که نامش را در تاریخ بازیگری سینمای ایران ثبت می کند.

کلیدواژه‌های خوابم می آد
نریشن گویی، فلاش بک‌ها،رفتن به کودکی،استدلال برای برگشت به الان و تماشای جزئیات زندگی یک آدم درستکارمهمترین مفاهیم کمدی تلخ عطاران است. نریشن گویی و استفاده از تکنیکی که بیشتر درساخته‌های مستند به کار گرفته می شود نشان از ذهن خلاق عطاران دارد که فرم و روایت را در یک مقارنه با هم قرار می دهد و بنا به ضرورت‌های داستان از تجربه‌هایی نوآورانه و بدیع بهره می گیرد. جریان رفت و برگشت‌های زمانی یا فلاش بک‌ها و فلاش فورواردها که نوعی بازنمایی خاطره‌های کودکی عطاران است جلوه ای تازه به این فیلم بخشیده است. توضیح مختصات زندگی رضا از کودکی تا امروز نیز به تماشاگر کمک می‌کند تا با ویژگی‌های این نقش رابطه برقرار کند.

آرین مهرپور؛ روزنامه مردمسالاری

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.