زنان خانه دار ؛ تنهاترین زنان ایران
زنان ایرانی افسردهاند. لازم نیست سرتان در کتابهای روانشناسی باشد تا شاهد این ادعا را پیدا کنید. زنان ایرانی حتی اگر آمارها خبر از افسردگی سه تا چهار برابری شان نسبت به زنان دیگر دنیا ندهند، باز غمگین و عبوس و افسرده به نظر میرسند. با احساسات متناقضی که آنها را حتی در میان خانواده و دوستان تنها نشان میدهد. با مشغلههای ریز و درشتی که به آنها هویت و اعتبار نمیدهند و با شب بیداریها و روزکاریهایی که به چشم هیچ کسی نمیآید.
حکایت افسردگی زنان ایرانی، وقتی به قشر خانهنشین و خانهدار میرسد بغرنجتر میشود. کافیست سری به پژوهشهای انجام شده بزنید تا ببینید که زنان خانه دار ایرانی نسبت به همسرانشان حداقل ۲ تا ۴برابر بیشتر در معرض افسردگی قرار دارند.
پزشکان میگویند که تغییرات هورمونی، بارداری، زایمان، یائسگی، دوران قاعدگی و… هر کدام به طور دورهای خلق زنان را افسرده میکنند اما وقتی پای روانشناسان به میان میآید، ماجرا فرق میکند. از نگاه روانشناسی عواملی مثل تنهایی، کار تکراری و ناتمام، استرسهای فرزندپروری، روابط اجتماعی محدودتر و فشارهای مالی، باعث میشوند زنان خانهدار بیشتر در معرض بیماریهای روحی قرار گیرند. بیماریهایی که افسردگی در صدر آنها قرار دارد و بعد از آن نوبت به اضطراب و اختلالات خلقی میرسد.
مطالعات انجام شده نشان میدهد که بیماریهای روانی و اختلالات رفتاری در زنان ایرانی باعث هدر رفتن یک میلیون و ۱۹۱ هزار سال عمر آنها میشود و با وجود بالاتر بودن امید به زندگی در زنان نسبت به مردان، کیفیت زندگی آنها را پایینتر میآورد. در کنار این، به نتایج بررسیهایی توجه کنید که انجمن روانشناسی ایران انجام داده است و طبق آنها، میزان افسردگی زنان ایرانی بین سه تا چهار برابر بیش از حد معمول است.
شاید بد نباشد که بدانید در دنیا، برای افسردگی زنان هم استانداردی تعریف شده که مطابق آن بین پنج تا هفت درصد زنان یک جامعه را شامل میشود اما این رقم در ایران به حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد میرسد. اینها همه در حالی است که پا به سن گذاشتن زنان وضعیت افسردگی آنها را بیشتر میکند. افسردگی زنان خانهدار معمولاً از سن ۳۷ سالگی به بعد و به دنبال بروز علائم یائسگی تشدید میشود.
دکتر سیما فردوسی، روانشناس در این باره میگوید: «اختلالی مانند افسردگی در تمام جنبههای زندگی تاثیرگذار است و میتواند شرایط فردی، اجتماعی، شغلی و خانوادگی افراد را تحتالشعاع قرار دهد. افسردگی زنان میتواند کانون گرم خانواده را به خطر بیندازد چرا که زنان از مهمترین ارکان شادابی و سلامت هر خانواده به شمار میروند. زنی که نشاط نداشته باشد، در انجام دادن کارهای مربوط به خود و خانواده و تربیت فرزندان و ارتباط با همسر ناموفق خواهد بود و فرزندان در اینگونه خانوادهها تحت تأثیر این حالات روحی مادر دچار یأس و بدبینی خواهند شد.»
زنان خانهدار افسرده احساس میکنند اراده و قدرت تصمیمگیری ندارند، همیشه خسته و غمگین و بیانگیزه هستند، تمایلی به امور بیرون از خانه نشان نمیدهند و احساس بیارزشی و ناکارآمدی دارند. دکتر فردوسی میگوید: «در نتیجه این احساسات زنی که باید پایه اصلی استحکام و شادابی در خانواده باشد، خود غمگینترین عضو خانه میشود و دیگر نه از عهده کارهای منزل برمیآید و نه قادر به ایفای نقش خود در جامعه است چون احساس میکند تلاشهای او در خانه دیده نمیشود.»
او درباره دلایل افسردگی زنان میکند: «از مواردی که میتوان به عنوان دلایل افسردگی زنان و دختران اشاره کرد خشونتهای خانگی است که علیه آنها وجود دارد. تحقیقات نشان میدهد که خشونت در خانه یا در محیط کار علیه زنان بیماریهای افسردگی را برای آنان به همراه دارد. یکی دیگر از این موارد فراهم نبودن امکانات اجتماعی و دسترسی پیدا نکردن به فرصتهای مناسب تحصیلی و شغلی است و سر و کار داشتن با تبعیضهای روزمره که ممکن است با آن مواجه شوند را نباید بیتاثیر دانست. شرایط نامطلوب پس از ازدواج را نیز میتوان در فهرست این علل و عوامل به حساب آورد به طوری که زنان گاهی در خانه چندین مسئولیت را به عهده میگیرند و در درازمدت آنها را خسته و افسرده میکند به عنوان مثال در جامعه ما زنان شاغل علاوه بر مسئولیتی که بیرون از خانه دارند، بیشتر مسئولیتهای درون خانه، نگهداری و مراقبت از فرزندان و احیاناً سالمندان بر دوش آنهاست.»
حقوق خانهداری؛ ۶۴۰هزار تومان
۱۵میلیون زن خانهدار در کشور وجود دارند که طبق دسته بندیهای نظام اجتماعی، جزو جمعیت غیرفعال قرار میگیرند. زنان خانهداری که اگرچه همیشه پشت پرده ایستادهاند اما با فراهم کردن رفاه خانواده، به طور غیرمستقیم فعالیتهای مولد اقتصادی را حمایت میکنند.شاید از نگاه مردم عادی، زنان خانهدار فعالیت اقتصادی مولدی نداشته باشند اما اعداد و ارقامی که پژوهشگران ارائه میدهند، حکایت از آن دارد که پخت و پز، نظافت خانه و بچه داری و تربیت فرزند، به عنوان اصلیترین وظایف زنانه خانه دار، ماهانه ۶۴۰ هزار تومان ارزش اقتصادی افزوده برای کشور به همراه میآورد. بر اساس پژوهشی که مدتی قبل یکی از اساتید دانشگاه تربیت معلم انجام داد، مشخص شده که هر زن خانهدار در ماه ۶۴۰ هزار تومان ارزش افزوده اقتصادی تولید میکند. این تحقیق روی دوهزار زن خانهدار تهرانی انجام شد و ارزش افزوده کار خانهداری آنها مورد سنجش قرار گرفت. در این پژوهش مشخص شد که هر زن خانهدار هفتهای ۱۶۰ هزار تومان و به عبارتی ماهی۶۴۰ هزار تومان ارزش افزوده اقتصادی تولید میکند که برای آن برنامهریزی نشده است. این ۶۴۰ هزار تومان رقمی است که اگر یک زن خانهدار وظایف خود را در داخل منزل انجام نمیداد مردان مجبور بودند به فرد یا افراد دیگری بپردازند تا امور خانه را رتق و فتق کند.
تولید ملی به سبک زنانه
در برنامه پنجم توسعه که سال گذشته در مجلس تصویب شد آمده است که کار زنان خانهدار به عنوان کار اقتصادی شناخته شود. بعد از آن طرحی در مجلس مورد بررسی قرار گرفت که قرار بود کار زنان به عنوان تولید ناخالص ملی در نظر گرفته شود.
اما بد نیست بدانید که در سال ۸۵ سهم زنان در تولید ناخالص ملی کشور ۷/۱۶ درصد برآورد شد و از همان زمان بود که زمزمههای بیمه و حقوق زنان خانهدار سر زبانها افتاد، اما این زمزمهها هیچوقت به شکل یک نظام تامین اجتماعی قدرتمند درنیامد تا بعد از گذشت بیش از ۶سال از آن تاریخ، زنان همچنان چشم به راه بیمه بازنشستگی باشند و به رسمیت شناخته شدن حقوق خانهداری شان.
با وجود تلاشهای بیثمری که تا به حال برای شاغل شناخته شدن زنان خانهدار صورت گرفته، اسفندماه سال گذشته مظفر کریمی، مدیرکل بیمههای اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی آب پاکی را روی دست زنان خانهدار ریخت و گفت: «برای اجرای بیمه زنان خانهدار اول باید خانه داری شغل محسوب شود و پس از آن بیمه شکل بگیرد.»
در همان زمان هم بود که مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری پیشنهاد کرد مردان از زمان ازدواج ملزم شوند حق بیمه زنانشان را به صندوق بیمه گر پرداخت کنند تا تمام نوعروسان بیمه شوند! اما مجتهدزاده، رئیس مرکز امور زنان ریاست جمهوری هم در همان زمان از عجیب بودن این طرح باخبر بود که در گفتگو با خبرنگاران گفته بود: «از میان ۸۰۰ تا ۹۰۰ هزار ازدواجی که در طول سال داریم افرادی را که تحت پوشش هیچ بیمهای قرار ندارند تحت پوشش بیمه زنان خانه دار قرار میدهیم. به این ترتیب راحتترین راه برای بیمه زنان خانهدار پیشنهاد شده است، اما نکته اینجاست که براساس کدام قانون مرد ملزم خواهد شد که بیمه همسرش را پرداخت کند و اگر هم قانونی به این مضمون تصویب شود مردان حاضرند با زنان بیکار ازدواج کنند و مجبور شوند حق بیمه همسرانشان را نیز پرداخت کنند؟»
نکتهای که مظفر کریمی، آن را به گونهای دیگر گوشزد میکند: «مشکل این طرح این است که حق بیمه کارفرما را چه کسی باید پرداخت کند؟ اگر شوهر قرار است این کار را انجام دهد و از جیب خانواده پرداخت شود در این صورت پرداخت حق بیمه از جیب زن و مرد فرقی با یکدیگر ندارد و این نوع بیمه فقط در خانوادهها باعث اختلاف میشود. به همین دلیل در برابر اجرای آن مقاومت میکنیم اما اگر راهی برای حل این مشکل پیدا کنیم حتما برای اجرای طرح بیمه زنان خانهدار و پرداخت مبلغ حق بیمه اقدام خواهیم کرد.»
زنان کارمند هم افسردهاند
بالا بودن شیوع افسردگی فقط در زنانه خانهدار دیده نمیشود. در مطالعات انجام شده ۲۳ درصد از زنان کارمند هم افسرده تشخیص داده شدهاند. دکتر امانالله قرایی مقدم، جامعهشناس و استاد دانشگاه در این باره به خبرآنلاین میگوید: «وقتی در جامعه زن باید دوشادوش مرد برای تأمین مایحتاج زندگی و ازدواج و اشتغال کار کند و فشار اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، روحی و روانی شوهر و فرزندان را در جامعه تحمل کند، چون زن حساستر و عاطفیتر است بیشتر در معرض افسردگی قرار دارد.»
او معتقد است: «در برخی استانهای کشور به دلیل رفتارهای بد خانواده و سنتی برخورد کردن با زنان، میزان افسردگی بیشتر است. لذا، وقتی زن باید با حداقل درآمد شوهر مدیریت خانه را به نحو احسن انجام دهد و هرگونه رفتاری را از سوی شوهر و یا فرزندان و اطرافیان را تحمل کند و سنگ صبور همه باشد، در مقابل، کسی به حرف او گوش ندهد، معلوم است که افسردگی در بین این قشر بیشتر میشود.»
احساس غمگینی، دلتنگی، لذت نبردن کافی از فعالیتهای روزمره زندگی، اختلال در حافظه و تمرکز، بیتفاوت بودن و شکایت از مشکلات جسمی، بارزترین ویژگیهای این زنان است که باعث میشود عدهای از آنها به خودکشی فکر کنند.
آرزو رستم زاد
منبع: موسسه اطلاعات