مفهوم عشق در نظرگاه حکیم فردوسی
داشتن تلقی درست و هدایتگر و پیشبرندهای از دوستی و محبت و عشق، نیاز جدی نسل جوان ماست. گوش سپردن و دل نهادن به دعوتهای کاملاً کاربردی و امروزین فردوسی درباره موضوع دوستی و محبت، جوان تشنه دانستن روزگار ما را از بیراهه رفتن در هیاهوی عصر ارتباطات نجات میدهد. روشن است که آدمی نیاز دارد به او محبت شود؛ او را دوست بدارند و خود بتواند هنر دوستن داشتن را در دل بپرورد. دوست ندارد که محیط پیرامون خود را آلوده به کینه و دشمنی و جدالهای بیاساس ببیند.
موضوع دوستی و مهربانی را میتوان از جهات گوناگون مورد توجه قرار داد؛ اما آن چه این جا باید به آن بپردازیم، این است که دوستی و مهرورزی در شاهنامه که حکایت جنگاوریها و پهلوانیهاست، چه جایگاهی دارد؟ البته که پرداختن به همه جوانب این پرسش مهم و بنیادین، خود یک پژوهش مستقل نیاز دارد، ولی اما برای آن که مشخص شود در شاهنامه سترگ، پیامهای گوناگونی از دوستی و عشق و محبت به یادگار گذارده شده، بهتر است از چند دید بدان بنگریم.
یکی دوستی با اهل بیت(ع) که از مراتب اعلای دوستی و محبت است. فردوسی در بیتهای آغازین شاهنامه، علاقه و محبّت خود را به حضرت علی (ع) اعلام میدارد و محبت به خاندان رسول الله (ص) را راه خوشبختی بشر میداند که گزیده ای از آن ابیات عبارتند از:
به دل گفت اگر با نبی و وصـــی
شـوم غـرقه دارم دو یـار وفـــی
اگر چشـــم داری به دیـــــگر سرای
به نزد نبی و علی گیر جــای
گرت زیــن بد آید گناه منــست
چنین است و این دین و راه منست
برین زادم و هــم برین بــگذرم
چنــان دان که خــاک پی حیــدرم
(فردوسی،۱۳۷۹: ۱۸)
دیگری، اهمیت دوستی و مهربانی در زندگی و آثار آن در همزیستی اجتماعی است. نه تنها ندای دوستی و مهرورزی در گستره شاهنامه فردوسی هم به تصریح در ابیات و هم در تحلیل داستانهایش، به گوش میرسد که حتی برای نوع دوستی و آداب معاشرت و دوستیابی هم توصیههای کلیدی و مؤثری دارد؛ حتی آداب معاشرت و آیین دوستیابی هم از نگاه جامع الاطراف فردوسی دور نیست؛ ویژگیهایی که در شاهنامه برای انتخاب دوست برشمارده شده آن چنان زنده و کاربردیاند که گویی برای امروز ما توصیه شدهاند؛ دانشوری، راستی و یکرنگی، فروتنی، هوشمندی، جوانمردی، عدالتورزی، خوش خلقی، خوش رفتاری، پاکی، غمخواری، خوش رویی، دوری گزینی از گناه، کردار نیک و… از ویژگیهایی است که در جای جای شاهنامه به عنوان معیار انتخاب دوست سفارش شده است (ر.ک: رنجبر، ۱۳۶۹: فصل دهم)
همچنین دوستی با مردم، دوست داشتن وطن، زبان، میراث کهن و بومی ایران زمین، دوست داشتن خیر و خوبی و… از دیگر مظاهر دوستیاند که در شاهنامه بازتاب فراوانی دارد.
برخی نمونهها:
چو دانا تو را دشمن جان بود
به از دوست مردی که نادان بود
(فردوسی، ۱۳۷۹: ۱۱۰۰)
که ناخوش بود دوستی با کسی
که مایه ندارد ز دانش بسی
(همان: ۶۷۷)
کسی کو فروتنتر و رادتر
دل دوستانش بدو شادتر
(همان: ۱۱۹۱)
همان دوستی با کسی کن بلند
که باشد به سختی تو را سودمند
(همان: ۱۱۱۰)
یکی دیگر از نیازهای مهم و حیاتی نسل امروز ما این است که شناخت درستی از «عشق» داشته باشد. عشق اصیل ایرانی مسلمان را بشناسد تا در پیچاپیچ دنیای معاصر، نشانهای عشقهای مجازی و حقیقی را از هم تشخیص دهد. عشق در شاهنامه، نه جنبه عرفانی دارد، آنسان که در شعر شاعران بزرگ عرفانی ما نمود داشته و نه جنبه لذت طلبی دارد؛ آنسان که در برخی آثار شعری و غیر شعری وجود دارد.
در همین راستا، علی اکبر ترابی در جامعه شناسی ادبیات مینویسد: «اگر به دنبال عشقی پاک و بی شائبه، عشقی صادقانه و دوجانبه و سرانجام عشقی با معیارهای اخلاقی هستیم، مسلماً چنین عشقی را بیشتر از هر شعر و غزل شاعران بزرگ دیگر در شعر فردوسی خواهیم یافت». (ترابی،۱۳۸۰: ۳۰)
عشق در شاهنامه جلوهای ایرانی دارد؛ آن چه با روح یک ایرانی نجیب همخوانی دارد. محمد امین ریاحی که بسیاری از لایههای شاهنامه را مورد واکاوی دقیق و معرفی قرار میدهد، بر این باور است که عشق در شاهنامه، عشق وارداتی که رهاورد فرهنگهای غیر ایرانی باشد، نیست.
داستانهای عاشقانه زال و رودابه، رستم و تهمینه، بیژن و منیژه، گشتاسب و کتایون، بهرام گور و دختر گوهر فروش و خسرو پرویز و شیرین از این دست هستند. در عشقهای شاهنامه، هیچ عاشقی نمیخواهد خاک پای سگ معشوق شود و اگر هم قصه عشق به هوس آلوده سودابه را بازسرایی میکند، سرانجام وخیم و فاجعه بار آن را هم رو میکند. (برگرفته از فردوسی، ریاحی،۱۳۷۵)
وی در همان کتاب میگوید: «عشق در شاهنامه جلال و شکوه حماسی دارد و سزاوار پهلوانان شاهنامه است؛ عشقی بزرگوارانه و نجیبانه و خردمندانه همراه با وقار و شرم و آزرم و بزرگ منشی و پاکدامنی است و دوری از هوی و هوس و لذتطلبی و کامجویی و این همه پرتویی از وقار و شخصیت حکیمانه خود فردوسی است… .» (ریاحی،۱۳۷۵: ۲۹۹)
میبینیم که عشقهای فردوسی درمانگرند، نه ویرانگر. بسیاری از مدلهایی که امروزه در مسیر دفترهای عقد و ازدواج تا دادگاههای طلاق میبینیم، بیگمان نسخه عشقهای پاک فردوسی علاجشان میکند.
کتابنامه:
۱ـ ترابی، علی اکبر (۱۳۸۰) جامعه شناسی ادبیات، چاپ دوم، تبریز: فروغ آزادی.
۲ـ رنجبر، احمد (۱۳۶۹) جاذبههای فکری فردوسی، چاپ دوم، تهران: امیر کبیر.
۳ـ ریاحی، محمد امین (۱۳۷۵) فردوسی، چاپ اول، تهران: طرح نو.
۴ـ ـــــــــــــــــ (۱۳۸۲) سرچشمههای فردوسی شناسی، چاپ دوم، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی.
۵ـ یاحقی، محمد جعفر (۱۳۷۱) بهین نامه باستان، چاپ سوم، مشهد: آستان قدس.
منبع: تابناک