تحصیل، اشتغال و ازدواج سه خواسته جوانان

تحصیل، اشتغال و ازدواج، سه ضلع حیاتی یک مثلث را در زندگی هر فرد تشکیل می‌دهند. این سه خواسته، آرزو و حق هر انسانی است که پا به این دنیا می‌گذارد و در کشوری زندگی خواهد کرد که خواسته‌ها و توانایی‌هایش زیر سایه نوع عملکرد دولت آن کشور شکل گرفته، رشد می‌کند و تبلور می‌یابد.

برای شروع باید به تحصیل بپردازید و به اصطلاح با سواد شوید تا شعور و آگاهی لازم برای آشنا شدن با دنیای اطراف و وارد شدن به اجتماع را پیدا کنید. بعد از تحصیلات علم روز و کسب توانایی های لازم، زمان استفاده از این معلومات و خدمت به کشوری است که شرایط علم اندوزی را برای شما ایجاد کرده تا شما هم شرایط مناسب را برای نسل آینده در کشور خود فراهم کنید. با داشتن علم و آگاهی کافی یافتن شغل و درآمد مناسب، شریک مناسبی را برای ادامه زندگی خود پیدا کنید و در کنار هم حیات جامعه‌ای را رقم بزنید که در آن فرزندان شما بتوانند به طور کامل و شایسته این سه ضلع زندگی خود را تکمیل کرده و موفق وسعادتمند باشند. حال اگر یکی از این سه ضلع دچار اختلال شود و شرایط رسیدن به آنها به خوبی فراهم نشود، چه بر سر این جامعه خواهد آمد؟

بدون داشتن تحصیلات و تخصص کافی، وقتی مشغول به کاری شدید آیا می‌توانید به خوبی از عهده آن برآیید؟

بدون پیدا کردن شغل مناسب و کسب درآمد کافی، چگونه می‌توانید ازدواج کرده و تشکیل زندگی مستقل دهید؟

درایران ما تحصیلات تا پایان مقطع دبیرستان و اخذ دیپلم برای همه رایگان است و در صورت قبولی در دانشگاه های دولتی هم تمام هزینه‌های تحصیلی شما تامین خواهد شد. پس ما از حیث تحصیل و کسب علم روز در مقام و رتبه بسیار خوبی قرار داریم. جوانان ایرانی بسیار باهوش و با پشتکار هستند، اکثر آنان تا مقاطع بالایی ادامه تحصیل می‌دهند، اما پس از آن چه بر سر این جوانان تحصیلکرده و با استعداد می‌آوریم؟ چرا باید وقتی جوانان ما به مرحله پیدا کردن شغل مناسب و تشکیل زندگی مشترک می‌رسند، این چنین با مشکلات عدیده و فراوان دست به گریبان باشند؟ به راستی تنها وعده ایجاد چند میلیون شغل، در شان این قشر جوان و آماده خدمت به میهن‌شان کافی است؟

وقتی نمی‌توانیم آینده فرد را با دادن شغل مناسب روشن کنیم، چگونه می‌توانیم انتظار آمار بالای ازدواج و دوری از گناه و فساد و اعتیاد و… را برای جامعه داشته باشیم؟ آن هنگام است که جوانان به نوعی پوچی و خلا درونی می‌رسند. نوعی بی‌هویتی، نوعی بی‌اعتمادی به خود و جامعه… او دیگر خود و توانایی‌هایش را باور ندارد، وقتی آینده‌ای برای خود متصور نباشد، پس چگونه از او بخواهیم تا شرایط موفقیت و کمال نسل فردا را بسازد و حیات جامعه را حفظ کند؟ پس چه خوب است کمی‌به هم اعتماد کنیم. جوانان ایرانی که همین جا تحصیلات خود را به اتمام رساندند، در خارج از کشور همیشه موفق‌ترین و بهترین بوده‌اند و باعث سربلندی کشور ما مسلما با ایجاد شرایط، امکانات و امنیت شغلی و کاری مناسب، می‌توان از نیروی جوان و پرتلاش ایرانی در راه پیشرفت و ادامه حیات پرافتخار ایران اسلامی‌استفاده کرد. مقام معظم رهبری، امسال را سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی نامیده‌اند. پس بهتر است مسوولان شرایط حمایت از تولید ملی و سرمایه ایرانی را که جوانان و تحصیلکرده‌های ما آن را تحقق می‌بخشند به خوبی فراهم کرده و زمینه را برای پیشرفت و سربلندی کشورمان فراهم سازند.

منبع: روزنامه مردمسالاری

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.