پانزده اردیبشهت ماه سالروز تولد غلامحسین بنان، اسطوره آواز ایران

بنان نخستین کسی بود که آواز خوانی را از چهارچوب کهنه سنتی به درآورده پیرایه های تعزیه ای را از آن زدود، در گزینش شعر و پیوند آن با موسیقی دقت و سلیقه به خرج داد و با همخوانی های گرم و محفلی خود به آواز سنتی جلوه ای تازه بخشید.

“آواز” در مجموعه موسیقی سنتی ایران اهمیت بسیاری دارد و بخش بزرگی از این اهمیت از شعر و شیوه پیوند آن با موسیقی بر می خیزد. از همین جاست که نقش آواز خوان بر جسته می شود. او باید آشنایی عمیق با شعر و توانایی کافی در عرضه موسیقایی آن داشته باشد.

“روح الله خالقی” بسیاری از خوانندگان گذشته را نا آگاه از چند و چون این پیوند می دانست: ” آنان معنای شعر را درست نمی فهمند و چون نمی فهمند، پای بند درست ادا کردن آن هم نبودند و همه حواسشان را به ‘چهچه و غلت و تحریر’ می دادند. از سوی دیگر ‘رسم زمانه هم آن بود که بلند و در اوج بخوانند و در واقع فریاد بکشند.’ با چنین شیوه ای خواننده اگر هم می خواسته، نمی توانسته کلمات را درست ادا کند.”

به گفته خالقی، آنها که “در مکتب تعزیه تربیت شده اند، بیشتر علاقه به بلند خواندن داشته اند ولی سبک خواندن شان امروز مطلوب ما نیست.”

بنان ولی با آن که یکی از آموزگارانش از اهالی روضه و تعزیه بوده، این سبک و روش را به هم زده و شیوه ای تازه و شفاف و تاثیر گذار در آواز خوانی به کار بست.

زندگینامه
غلامحسین بنان در سال ۱۲۹۰ خورشیدی در تهران و در خانواره ای اهل هنر و فرهنگ زاده شده، پدرش از دیوانیان و دارای آوازی خوش بود و مادرش که نسب از خانواده قاجار می برده، با نواختن پیانو آشنا بود.

اعضای دیگر خانواده نیز هر یک به شکلی با موسیقی نزدیک بوده اند. زندگی دیوانی و فرهنگی، سبب آشنایی خانواده با بزرگان موسیقی زمان شد.

دو برادر معروف وابسته به خاندان هنر: آقا حسینقلی و میرزاعبدالله و نیز درویش خان و مرتضی نی داود از میهمانان اصلی مجالس بزم در خانه آنها بوده اند. در یکی از همین مجالس بزم، پدر دریافته که فرزندش صدای خوش را از او به ارث برده است.

او را نیز چون خواهرانش نزد نی داود فرستانه تا به فراگیری موسیقی و رموز آواز خوانی بپردازد.

غلامحسین بعدها از او آموزگار دیگر نیز بهره گرفت: ناصر سیف و میرزا طاهر ضیاء رسایی، روضه خوانی معروف به “ضیاء الذاکرین”.

غلامحسین بنان، از سال ۱۳۲۱، دو سال پس از بنیاد نخستین فرستنده رادیویی در ایران به این سازمان پیوست و به آواز خوانی پرداخت. نخست، عبدالعلی وزیری، او را به خالقی معرفی کرد و خالقی نیز آزمایش و پرورش صدای او را به ابوالحسن صبا سپرد.

می گویند صبا در نخستین آزمایش، درآمد سه گاه را که به پایان برده از بنان خواسته که گوشه حصار را بخواند و او آن چنان با مهارت خوانده که دیگر نیازی به آزمایش های بعدی باقی نگذاشت!

کشف بنان، برای خالقی و دیگر دست اندرکاران موسیقی ملی، موهبتی تلقی می شد. زیرا که تازه “انجمن موسیقی ملی” را بنیاد کرده بودند و به خواننده ای خوش صدا و ردیف شناس نیاز داشتند. با تبدیل انجمن، به هنرستان عالی موسیقی ملی، بنان نیز رسما به استخدام هنرهای زیبای کشور در آمد و علاوه بر همکاری با ارکستر هنرستان به تدریس آواز خوانی نیز پرداخت.

با بنیاد “برنامه گلها”ی رادیو از سوی “داود پیرنیا” عرصه تازه و گسترده تری برای آواز خوانی های بنان پدید آمده و او پانزده سال تمام (۱۳۵۰-۱۳۳۵) پای ثابت در بخش های مختلف این برنامه (گلهای رنگارنگ، گلهای جاویدان، یک شاخه گل و…) بود.

در این برنامه، استادان تراز اول موسیقی سنتی چون روح الله خالقی، ابوالحسن صبا، مرتضی محجوبی، احمد عبادی، حسین تهرانی، علی تجویدی، لطف الله مجد و جواد معروفی با او همکاری داشته اند.

بنان در آغاز کار در رادیو، تنها “آواز” می خوانده ولی چندی بعد به توصیه خالقی، پذیرفته که “تصنیف ” نیز بخواند.

او با این کار نه تنها به تصنیف های دوره مشروطیت جلوه و جلای تازه بخشیده، بلکه آهنگسازان سنتی را نیز به ساخت و پرداخت تصنیف های ارزشمند برانگیخته است.

تصنیف هایی که با صدای او به یارگار مانده، از بهترین آفریده ها در قلمرو موسیقی سنتی به شمار می رود. در این میان می توان از فراگیر ترین آنها یاد کرد:
حالا چرا؟ (آهنگ: خالقی – شعر: شهریار)، روز ازل ( مرتضی محجویی – رهی معیری) ، می ناب و جام جم (خالقی – حافظ)، عاشقی شیدا (تجویدی – منیر طه) ، و الهه ناز (اکبر محسنی – کریم فکور)

همچنین سرود “ای ایران” (خالقی – حسین گل گلاب) که سالهاست نقش سرود ملی ایرانیان را ایفا می کند، دلنشین ترین یادگاری است که با صدای بنان بر جای مانده است.

بنان در سال ۱۳۳۶ در یک سانحه اتومبیل، یکی از چشمان خود را از دست داد، ولی پس از آن نیز همچنان به خواندن ادامه داد. از سال ۱۳۴۵ است که به مرور از حجم خواندنی ها کاسته و چند سال بعد خود را بازنشسته کرد.

بنان به گفته همسرش از اواخر سال ۱۳۵۷، سال انقلاب، به سبب “حوادث و وقایع جاری و یاس و نا امیدی” دلخور شد و به بستر بیماری افتاد. او سرانجام در هشتم اسفند ماه سال ۱۳۶۴ به دلیل نارسایی “دستگاه گوارشی” چشم از جهان فرو بست.

ویژگی ها
ارزش موسیقایی در آوازخوانی های غلامحسین بنان از پیوند در عامل طبیعی و هنری شکل می گیرد.

عامل طبیعی، جنس و رنگ صدای اوست که در تاریخ موسیقی سنتی ایران اگر نگوییم بی نظیر، دست کم کمیاب است. وقتی حرف از صدا و آواز به میان می آید، همه پیش از هر چیز به “ششدانگ” بودن آن می اندیشند. حال آن که موسیقی سنتی ایران بیش از صدای ششدانگی، صدای “با حال” می طلبد. جیغ و فریاد چندان با مزاجش سازگار نیست. اهل نجوا و زمزمه است.

صدای بنان همانی است که موسیقی سنتی ایران می طلبد. نه تنها حجم ضروری برای اجرای راحت آن را دارد که با ویژگی های عاطفی آن نیز سازگاری نشان می دهد.

صدای او از “بم های میانی”، صدای مردانه است (نزدیک به باریتون) و جان می دهد برای جلادادن به محتوای عرفانی شعر و موسیقی سنتی.

غلت و تحریر های کوتاه – و نه بلند- در صدای او، حرکت های آرام و غیر جهشی در خط سیر آوازهای سنتی همخوانی دارد و به خواب و بیدار مخمل می ماند.

اما این ویژگی های طبیعی صوتی اگرچه ضروری است ولی کافی نیست. باید با ویژگی های فنی و هنری درآمیخته شود. صدا هر چه از “جنس خوش” باشد، تا درست پرورش پیدانکند، به آواز دلنشین تبدیل نخواهد شد. دانایی هنری و توانایی فنی می طلبد. دانایی بر محتوای موسیقی و شعر سنتی و توانایی در اجرای ظریف پیوندی آن ها.

غلامحسین بنان مجموعه ای از این داده های طبیعی و یافته های فنی و هنری را در خود داشت آن چه از خوانده های او به جای مانده می تواند برای خوانندگان ریز و درشت ما نقش سرمشق و “دستور” را ایفا کند.

“فریدون مشیری” توصیف دل انگیزی برای آواز خوانی های بنان به دست داده است:

نغمه می غلتید، گفتنی بر حریر
آبشار شعر، گل می ریخت، نغز و دلپذیر

مخمل مهتاب بود این یا طنین بال قو
پرنیان ِ ناز ِ آواز ِ سراپا حال او؟

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.