شاعر چشم های تو، غزل عاشقانه ای از فرانک خلیلی
از تو که حرف می زنم شعر حساب می شود
شعر برای گفتنت خوب مجاب می شود
باز به لطف بودنت قلم به دست می شوم
شاعر \\\”چشم های تو\\\” پس انتخاب می شود
خیره شدن به چشم من عادت چشم های توست
خیره که می شوی دلم خانه خراب می شود
وحی که می شوی به من نزول یک ترانه است
ترانه ای که بهترین فصلِ کتاب می شود
میانِ واژه جا شدن مهارت وجود توست
واج به واج می چکی قلم مذاب می شود!
فکر که می کنم فقط تو می شوی خیالِ من
سوژه شکارِ این چنین لحظه ی ناب می شود
فرانک خلیلی
فکر که میکنم فقط تو میشوی خیال من.
عالی بود. خانم خلیلی.