روزه سکوت؛ غزلی از فرانک خلیلی

برای با تو بودن از خودم عبور می کنم

وَِ از نگاهِ بد تو را همیشه دور می کنم

تمام لحظه های من پر است از خیالِ تو

که درکِ روشنی مدام از این حضور می کنم

نترس نازنین اگر بدون مرز عاشقم

مقرراتِ عشق را با تو مرور می کنم

قرار شد به خاطرت غزل ببارم از دلم

کمی که دیر می شود نگو قصور می کنم

تمام شعرهای من به حرمت وجود توست

وَ من فقط در این میان قافیه جور می کنم

به روزه ی سکوت تو قسم که عاقبت همین

سکوت را مطیع این دلِ صبور می کنم!

فرانک خلیلی

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.