شمال در گفته‌های بزرگان ایران و جهان

فردوسی
برآورد مازندرانی سرود ببربط چو بایست برساخت رود
همیشه بر و بومش آباد باد که مازندران شهر ما یاد باد
بکوه اندرون لاله و سنبلست که در بوستانش همیشه گلست
نه گرم و نه سرد و همیشه بهار هوا خوشگوار و زمین پر نگار
گرازنده آهو براغ اندرون نوازنده بلبل بباغ اندرون
همه ساله هرجای رنگ است و بوی همیشه بیاساید از خفت و خوی
همی شاد گردد زبویش روان گلابست گویی بجویش روان
همیشه پر از لاله بینی زمین دی و بهمن و آذر و فرودین
بهر جای باز شکاری بکار همه ساله خندان لب جویبار
xxxxxxxxxxxxxxxxx xxxxxxxxxxxxxxxxx
دمادم به ساری رسید آن سپاه زدریای گیلان چو ابر سیاه
فریدون پذیره بیامد براه چو آمد بنزدیک شاه آن سپاه
ابا طوق زرین و مشکین کله همه گیل مردان چو شیر یله
دلیران و هریک چو شیر ژیان پس پشت شاه اند ایرانیان
xxxxxxxxxxxxxxxxx xxxxxxxxxxxxxxxxx
بژوپین شکار نو آیین گرفت کمان را بینداخت و ژوپین گرفت
گشاده بدیگر سو افگند خوار بزد خشت بر سه سپر گیل وار
xxxxxxxxxxxxxxxxx xxxxxxxxxxxxxxxxx
بویژه ز گردان مازندران بترسم ز آشوب بدگوهران
xxxxxxxxxxxxxxxxx xxxxxxxxxxxxxxxxx
دلیران جنگی ده و دو هزار گزین کرد ازان نامداران سوار
زگیلان جنگی و دشت سروچ هم از پهلو پارس و کوچ و بلوچ

فخرالدین اسعد گرگانی
استقلال جویی، سرکشی و دلیری گیلانیان در دوره اشغال ایران در زمان سلوکیان در داستان ویس و رامین که در اصل به زبان پهلوی بوده و فخرالدین گرگانی به فارسی برگردانده بسیار زیبا توصیف شده است. دوره‌ای که از تمام مناطق ایران به اصطلاح امروزی “ازاله بکارت” شده بود، گیلان همچنان بخاطر شجاعت مردمانش در برابر کسانی که قصد تجاوز به او را داشتند دوشیزه ای باکره ماند و آرزوی وصال وی را بسیاری از جهانخوران و متجاوزان به گور بردند. این هم شعر فخرالدین اسعد گرگانی

زمین دیلمان جاییست محکم – بدو در لشکری از گیل و دیلم
به تاری شب ازیشان ناوک انداز – زند از دور مردم را به آواز
گروهی ناوک و زوبین سپارند – به زخمش جوشن و خفتان گذارند
بیندازند زوبین را گه تاب – چو اندازد کمان ور تیر پرتاب
چو دیوانند گاه کوشش ایشان – جهان از دست ایشان باز ویران
سپر دارند پهناور گه جنگ – چو دیواری نگاریده به صد رنگ
زبهر آن که مرد نام و ننگند – زمردی سال و مه با هم به جنگند
از آدم تا به اکنون شاه بی مر – کجا بودند شاه هفت کشور
نه آن کشور به پیروزی گشادند – نه باژ خود به آن کشور نهادند
هنوز آن مرز دوشیزه بماندست – برو یک شاه کام دل نراندست

خاقانی شیروانی
سپر فرمود دیلم وار زوبین کرد ماکانی مرا شد گلشن عین وزین رشک آفتاب آنگه

ناصرخسرو – سفرنامه
از خندان تا شمیران سه فرسنگ بیابانکى است همه سنگلاخ و آن قصبه ولایت طارم است و به کنار شهر قلعه اى بلند، و هزار مرد از مهترزادگان ولایت در آن قلعه هستند تا کسى بیراهى و سرکشى نتواند کرد. و گفتند آن امیر را قلعه هاى بسیار در ولایت دیلم باشد و عدل و ایمنى تمام باشد، چنانکه در ولایت او کسى نتواند که از کسى چیزى ستاند. و مردمان که در ولایت وى به مسجد آدینه روند همه کفشها را بیرون بگذارند و هیچ کس کفش آن کسان را نبرد. و این امیر نام خود را را کاغذ چنین نویسد: مرزبان الدیلم، جیل جیلان/گیل گیلان

حافظ ابرو
از جمله واقعات دوران حکمرانی اولجایتو اردوکشی و هجوم به گیلان است، تا آنزمان از دستبرد مغولان محفوط و مستقل مانده و این هجوم به قیمت جان هزاران مغول تمام شد.
چون ممالک بر اولتایجو سلطان مقرر شد گفت: جمعی بر در خانه حکم ما نشوند، ما را لشگر به مملکت دیگر برون بردن مناسب نباشد و ضمنا امرای مغول پادشاه ایران را مسخره میکردند که هنوز نتوانسته است مملکت کوچک همسایه خود گیلان را بگشاید.

کسروی
اما دیلمان در دشمنی و کینه توزی با تازیان سخت ایستاده، گرد آشتی و طلب زینهار نگردیدند و بدین اکتفا نکردند که در کوهستان خود آزاد زیسته از تعرض دشمنان آسوده باشند، بلکه هنگام فرصت بر تازیان مسلمانان تاخته از کشتار و تاراج دریغ نکردند.
بلاذری، ربیع ابن خیثم زاهد معروف مینگارد که امام علی بن ابی طالب او را با ۴۰۰۰ تن از مسلمانان به قزوین به جنگ دیلمان فرستاد.

صادق هدایت
اسپهبدان تبرستان در ناحیه کوهستانی خویش مستقل بودند و تا نیمه دوم قرن دوم هجری سکه های ایشان هنوز با خط و علامت پهلوی زده میشد و مردمانش همه به دین نیکان خویش یعنی کیش زرتشتی باقی بودند
در دوره ای که همه ایرانیان برای تملق زبان عربی را آموختند، ونداد هرمزد (پدر بزرگ مازیار) با هارون الرشید بوسیله مترجم گفتگو کرد و درشتگوییهای او را با دستور حفظ ادب و پاس احترام خویش جواب داد و خلفا از شهریاران ایرانی مازندران همیشه حساب میبردند.

سیریل الگود/ تاریخ پزشکی ایران/ترجمه دکتر باقر فرقانی
از نظر تشویق و تقویتی که معزالدوله (احمد بویه) از فن طبابت و از بیمارستانها بطور کلی میکرد ورود او را به بغداد باید آغاز عصر نوینی در علم پزشکی دانست. در ظل حمایت آل بویه بود که رازی، علی عباس و ابن سینا پرورش یافتند.
یادگارهایی که عضدالدوله دیلمی از خود گذاشته منحصر به کتاب ها و آثار علمی نیست. این سلطان در سراسر فارس و خوزستان بناهای تازه ای برپاکرده و ساختمان کاروانسراها و مساجد، کاخها و بیمارستانها پرداخت. بیمارستانی که عضدالدوله در شیراز ساخته بسیار معروف است. ولی بیمارستانی که در بغداد بنا کرده تمام این بنا ها را تحت شعاع قرار میدهد. این بیمارستان از نظر وسایل و تجهیزات کامل بود، چندین صندوق سپرده داشت، به داروخانه ای مجهز بود که در آن انواع داروهایی که از اقطار مختلف عالم آورده بودند یافت میشد.

پطروشفسکی/اسلام در ایران/ترجمه کریم کشاورز
در سال ۶۵۱ میلادی(۳۱ه) شاهنشاهی ساسانی سقوط کرد. و همه ایران تقریبا تا آمو دریا (جیحون) مسخر اعراب گشت. فقط نواحی بلخ و غور و زابلستان و سرزمینهای کرانه دریای خزر، یعنی دیلم و گیلان و طبرستان مستقل باقی ماندند. مردم نواحی مزبور لجوجانه پایداری کردند… در نواحی کرانه دریای خزر(طبرستان، گیلان، دیلم) تا نیمه دوم قرن سوم هجری (نهم میلادی) زرتشتیگری تفوق داشت… گیلان و دیلمستان هرگز به زیر فرمان عربان در نیامدند.
دودمان ایرانی (دیلمی) آل بویه (از ۳۲۵ تا ۴۴۷ ه) که در غرب ایران و عراق حکمروا بوده و بغداد را مسخر ساخت (۳۳۴ ه) خلفای عباسی را عملا از قدرت سیاسی محروم نمود و فقط حکومت شبح آسای روحانی را برایشان باقی گذاشت.

ابن الفقیه/مختصر کتاب البلدان
فاتحان عرب نیز کاری در این منطقه (شمال) از پیش نبردند. گویند سردار عرب حجاج برآن بود که دیلم را مورد حمله قرار دهد و دستور داد تا نقشه ای از آن سرزمین تهیه کنند که همه کوهها و دره ها و معابر آنرا نشان دهد. وقتی نقشه تهیه شد آن را به هیئتی از نمایندگان دیلمیان نشان داد و از آنان خواست که قبل از آنکه به سرزمین آنها حمله برد و آن را نابود سازد از در تسلیم درآیند. آنان به نقشه نگریستند و گفتند ” درباره سرزمین ما به شما درست اطلاع داده اند و این نقشه درست آن است، جز آنکه جنگجویان و سلحشورانی را که از این گردنه ها و معابر کوهستانی دفاع میکنند به شما نشان نداده اند.

برنارد لوئیس/تاریخ اسماعیلیان/ترجمه دکتر فریدون بدره ای
براثر گذشت زمان، در نتیجه نفوذ تدریجی و آرامانه دین اسلام _ نه قهر و غلبه اعراب_ دیلمیان مسلمان شدند… دیلمیان که از جمله آخرین ایرانیانی بودند که به دین اسلام درآمدند، جزء نخستین کسانی بودند که در عالم اسلام مکررا به تحصیل استقلال برخاستند. در سیاست با تشکیل سلسله های مستقل محلی و در دین با قبول مذاهبی غیر از مذهب تسنن که دین مرسوم دنیای اسلام محسوب میشد.

ارنولد توین بی/تاریخ تمدن/ترجمه دکتر یعقوب آژند
اشغال بغداد در سال ۹۴۵ م بوسیله آل بویه ثابت کرد که فروپاشی خلافت عباسی یک امر چاره ناپذیر است. سلسله آل بویه نخستین سلسله ای بود که ایالت متروپولیس خلافت را _عراق_ اشغال کرد و سلطه مستقیم بر خود خلافت پیدا نمود. آل بویه ایرانیان اهل گیلان بودند و تسلط آنها بر خلافت عباسی اوج پیشرفت ایرانیان در قدرت سیاسی جهان اسلام در مقابل اعراب بود.

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.