مرزهای ممیزی در سینمای پس از انقلاب اسلامی
ممیزی فیلم در سینمای پس از انقلاب اسلامی تحت تاثیر ارزش های نوپدید دارای تحول ساختاری قابل درکی شد و بسیاری از بندها و لوایح قانون ممیزی منطبق بر آموزه های دینی و فرهنگ تشیع شکل گرفت یا تغییراتی همسو با نظام جدید یافت. برمبنای نظام ممیزی جدید هرگونه تلاش در سست کردن مبانی توحیدی، وهن مقدسات، زیر سوال بردن کرامت انسانی، اقدام علیه امنیت ملی، اشاعه فحشا و ترویج ابتذال وعقاید انحرافی به عنوان مصادیق بارز در تخریب بنیان فکری جامعه اسلامی در نظر گرفته شد و آثاری را که چنین مفاهیمی را به صورتی آشکار یا در پس نمادهای بصری و کلامی به بینندگان منتقل میکردند با توقیف روبرو می ساختند یا با درجه ای تخفیف در صورت اعمال ممیزی های وارده مجوز نمایش محدود آن را صادر می کردند. البته مساله ممیزی همواره بر این مدار اصالت قانون نمی چرخید و گاه دیده میشد که سلیقهها در توقیف یک اثر نقش بارزتری داشت و نمونه های بسیاری را میتوان مثال زد که با همین اعمال سلیقه ها فرصت قانونی نمایش را از دست دادند یا حتی با یک نگاه دقیقتر به آثاری میرسیم که با در نوردیدن خطوط قرمز و درکمال تعجب به نمایش درآمدند. اینجاست که همان سوال دو وجهی معروف پیش میآید که بالاخره ممیزی در سینمای پس از انقلاب اسلامی از کانال قانون میگذرد یا سلیقه شخصی مدیران در این امر تاثیرگذار است؟ به واقع ممیزی فیلم در ایران از جمله مسایلی است که در یک حرکت بینابینی میان قانون گرایی و سلیقه گرایی قرار دارد و همین ویژگی چارچوبههای اعمال ممیزی در قبال یک اثر سینمایی را با تناقضات متعددی روبرو کرده است. بحث های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اعتقادی نیزهریک دارای حد و مرزهای مشخصی هستند و البته گاه یک نگرش رادیکالیستی جانبی و بیرون از متن خانواده سینما می تواند تمامی زحمات یک گروه هنری را برباد دهد. چه بسیار نمونه هایی که به علت برداشت نادرست و بدفهمی موضوع اثر از سوی نیروهای خارج از خانواده سینما به محاق رفتند و هیچگاه رنگ پرده را ندیدند و از وجه دیگر بسیاری از نمونه هایی که با گذشت چند سال مجوز اکران گرفتند و دیگر آن کارکرد فرهنگی مورد نظر را نداشتند.
مروری بر اسامی فیلم های توقیفی پس از انقلاب اسلامی این نکته را نمایانگر میکند که گاه ممیزی، برآمده از سلایق بوده است و فیلم تنها به دلیل یک بدفهمی و نه به دلیل موانع قانونی فرصت اکران را از دست داده است. از اینرو در مطلب حاضر با یک تحلیل مقدماتی از معنای سینما به آثار برجسته توقیف شده در سینمای پس از انقلاب اسلامی و علتهای بروز مشکل ممیزی برای فیلم های سینمایی اشاره کوتاهی خواهم داشت.
معناشناسی سینما
بحث معناشناسی سینما را با این سوال آغاز می کنم که سینما چیست؟ آیا صرفا یک رسانه دیداری در ثبت لحظههای زندگی جامعه است یا تلفیقی از رویاها و واقعیتهایی که در ذهن هرکدام از ما جاری است؟ کارکرد سینما چیست؟ آیا یک ابزار سرگرم ساز است که با آن بخشی از اوقات فراغتمان را میپوشانیم یا یک قالب پویاست که می توان با آن به اهداف فرهنگی و راهبردهای اعتقادی جامعه پرداخت و نوعی تبلیغ از اندیشه و آرای جامعه ایرانی به عرصه بینالمللی ارائه کرد؟
معنای سینما در قالب تمامی سوالاتی که گفتیم قابل بررسی است اما ذات سینما به گونهای است که نمی توان در یک ساحت تک بعدی یا نگاه ابزارگونه با آن رویارو شد. به واقع در سینما هم میتوان رئالیته و واقع نگر بود و هم از طریق رویا پردازی و نگاه فانتزی، روح نشاط و امید را به جامعه تزریق کرد. در بستر سینما هم نقد و آسیب شناسی مطرح است و هم یک محدوده مشخص در انعکاس واقعیات برای آن تعریف شده است چنانکه میتوان در کمال صداقت به بررسی معضلات در قابی واقع گرایانه اقدام کرد و تشویق شد یا با نمادگرایی و غلو نمایشی سعی در تحلیل کاستیها داشت و به سیاه نمایی و اقدام علیه امنیت ملی و سلب امنیت روانی جامعه متهم شد.
مهم این است که بدانی در کجا هستی و برای کدام جامعه فیلم میسازی؟ آیا جامعه هدف، می تواند اشارتهای هنری تو به یک ناهنجاری و نقصان اجتماعی را بپذیرد یا در پرتو بدفهمی نیت ذهنیات از ساخت یک فیلم، تو را به حاشیه می راند و در مظان اتهام قرار میدهد. سینما دقیقا درهمین منظر است که یک پارادوکس مفهومی را در نوع برقراری رابطه میان سه ضلعی سینماگر، مدیر فرهنگی وجامعه ایجاد میکند.گاه آنچه از دید جامعه یک جسارت رسانه ای در بازتاب ناکارآمدیها دانسته میشود، لزوما همین معنا را به اندیشه مدیر فرهنگی انتقال نمی دهد و گاه آنچه مدیران فرهنگی را بر این میدارد تا با ابزار توقیف نسبت به یک فیلم روبرو شوند، واکنش همراهانهای از سوی جامعه به دنبال ندارد. گاه حتی آنچه سینماگر در پس تصاویر و دیالوگ ها به مخاطب انتقال میدهد، آنگونه که باید دارای مطلوبیت دراماتیک نیست و نوعی هدررفت بیتالمال به شمار خواهد آمد. در این میان باید بازهم به سوال اول بازگشت که به راستی سینما چیست؟
سینما همانگونه که بارها گفته شده یک هنر صنعت وارداتی است و به نوعی دست پرورده فرهنگ غربی به شمار می آید. بسیاری از محدودیت های قانونی، عرفی و سلیقه ای حاکم بر سینمای ایران، درغرب وجود ندارد یا به این شدت نیست و اساسا نوع نگاه غرب به سینما با آنچه در ایران می گذرد متفاوت است. همین مسائل باعث شده تا آنچه ما در تحلیل های خود نسبت به یک اثر به کار می بریم بیش از آنکه از نگرشی تخصصی برآمده باشد از نوعی تحلیل حسی و هیجانی بگذرد که همین فرآیند، برخی از آثار را در زمینه نمایش با بحران های شدیدی روبرو ساخته است.
مروری کوتاه بر ساز و کار ممیزی در سینمای پس از انقلاب
فیلمهای سینمایی ساخته شده در ایران، به دلایل متعددی ممکن است هرگز به اکران عمومی نرسند. به دلیل کمبود سالنهای سینمایی در ایران، بسیاری از فیلمهایی که ساخته میشوند، به اکران نمیرسند، یا چندین سال پس از ساخته شدن به نمایش عمومی در میآیند. ممکن است فیلمهای ساخته شده (با وجود داشتن پروانه ساخت) موفق به دریافت پروانه نمایش نشوند.
اولین قانون مدون نظارت آثار سینمایی در ایران به سال ۱۳۰۹ و لایحه نمایشها و سینماها باز میگردد:
هر سینما مکلف است مدیر مسئول تعیین و کتباً به شعبه معارف بلدیه معرفی کند … هر قسمت از فیلم را که بلدیه منافی اخلاق و عفت بداند قطع نموده، با حضور مدیر سینما در قوطی گذارده، لاک و مهر کرده، در مقابل رسید کتبی تحویل و تسلیم مشارالیه خواهد شد.
در سال ۱۳۴۷ قاعده جدیدی با عنوان آیین نامه نظارت بر نمایش فیلم و اسلاید تدوین میشود که شورایی مرکب از کارشناسان سیاسی و هنری بر آن نظارت میکنند. برخی موارد این آیین نامه به این ممنوعیتها اشاره دارد:
۱- اهانت به توحید پروردگار و ادیان وکتب آسمانی و پیغمبران و مقدسان و مقدسات و ائمه اطهار
۲- اهانت به دین مبین اسلام و کیش شیعه اثنی عشری
۳- هتک حرمت و اهانت به مذهب و معتقدات اقلیتهای مذهبی
۴- اسائه ادب نسبت به مقام شامخ سلطنت وخاندان جلیل او
۵- اهانت نسبت به مقامهای دولتی اعم از کشوری و لشکری
۶- صحنه هایی که حاکی از سوءقصد علیه رئیس و اعضای یک دولت بوده و قصد تحریک در آن آشکار باشد
۷- صحنه هایی که حاکی از شورش علیه نیروهای انتظامی و امنیتی و دفاعی باشد
۸- تبلیغ برای هرگونه مراسم و مسلکی که به موجب قوانین و مقررات کشور ایران غیرقانونی باشد
۹- ارائه مناظر جزئیات روابط جنسی
۱۰- به کاربردن عبارات و اصطلاحات و اصوات وقیح و رکیک
۱۱- نشان دادن مناظر مخروبه و افراد پاره پوش به منظور تخفیف حیثیت ایران
۱۲- صحنه هایی که در آن جزئیات یک قتل نشان داده شود…
چه در دوران پیش از انقلاب ایران و چه دوران پس از آن قوانین سخت گیرانهای بر سینمای ایران وضع شده و بسیاری از آثار سینمایی با توجه به این قوانین یا توقیف میشوند، یا با تغییراتی به نمایش درمیآیند.
دایره مینا مهرجویی چند سال در توقیف باقی می ماند و در سال ۱۳۵۶ با بازتر شدن فضای سیاسی، با حذف و ممیزی زیاد اجازه اکران می یابد. آرامش در حضور دیگران اثر ناصر تقوایی پس از چهار سال توقیف در سال ۱۳۵۲ بعد از حذف بخشهایی از فیلم بر پرده میرود.
از جمله بندهای قوانین نظارت در نیمه دوم دهه ۶۰ میتوان به موارد ممنوعه زیر اشاره کرد:
۱- هتک حرمت مقدسین و مقدسات اسلامی و سایر ادیان شناخته شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
۲- نفی یا مخدوش نمودن ارزش والای انسان
۳- اشاعه اعمال رذیله و فساد و فحشا
۴- تشویق و ترغیب و یا آموزش اعتیادهای مضر و خطرناک و راههای کسب درآمد نامشروع
۵- بیان یا عنوان هرگونه مطلبی که مغایر با منافع و مصالح کشور بوده و مورد سوء استفاده بیگانگان قرار گیرد.
۶- نشان دادن صحنه هایی ازجزئیات قتل، شکنجه، جنایت و آزار که موجب ناراحتی و بدآموزی گردد.
۷- بیان مخدوش حقایق تاریخی و جغرافیایی
۸- نشان دادن تصاویر و اصوات ناهنجار، اعم از نقص فنی و یا غیر آن
۹- نمایش فیلمهای نازل تکنیکی و هنری و یا آثاری که ذوق و سلیقه تماشاگر را به انحطاط و ابتذال بکشاند.
در زیر به تحول مساله ممیزی و ساز و کارهایش از ۱۳۵۸ تا به امروز می پردازیم:
۱- محمدعلی نجفی نخستین سرپرست اداره کل امور سینمایی در فروردین ۱۳۵۸ تاکید می کند که سانسور به هیچ وجه در سینما وجود نخواهد داشت و اعمال ممیزی در خصوص فیلم ها را منوط به عدم مطابقت با معیارهای اسلامی میکند.
۲- سیستم درجه بندی آثار سینمایی در اسفند ۱۳۶۱ به تصویب هیئت وزیران میرسد.
۳- در زمستان ۱۳۶۷ گفتگوهایی میان وزارت ارشاد و اهالی سینما و خبرنگاران در خصوص فهرست خاکستری صورت میپذیرد. این جلسات که دو سال ادامه دارد به رفع توقیف فیلم «جعفرخان از فرنگ برگشته» میانجامد.
۴- دو فیلم «شب های زاینده رود» و «نوبت عاشقی» به دلیل عدم رعایت موازین شرعی در نمایش روابط میان زن و مرد توقیف میشود.
۵- در سال ۱۳۷۶ دو فیلم «آدم برفی» و«دیدار» پس از ۳ سال رفع توقیف میشوند.
۶- در مهر ۱۳۷۸ و با دستور مستقیم سیف الله داد (معاونت سینمایی وقت) فیلم «دایره» توقیف میشود.
۷- در بهمن ۱۳۸۲ و به دستور مستقیم وزارت اطلاعات فیلم «به رنگ ارغوان» توقیف میشود.
۸- در مرداد ۱۳۸۶ فیلم «سنتوری» با دستور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی توقیف میشود.
۹- در دی ۱۳۸۸ و با دستور مستقیم سیدمحمد حسینی (وزیر ارشاد) فیلم «پاداش» به دلیل رعایت نکردن حریم مقدسات توقیف شد.
۱۰- در بهمن ۱۳۸۸ فیلم «به رنگ ارغوان» با دستور نهاد ریاست جمهوری رفع توقیف شد.
۱۱- در تابستان۱۳۹۰«گزارش یک جشن» به دلیل ممیزی سیاسی توقیف شد.
۱۲- در واپسین روز۱۳۹۰ اعتراض گروههای ارزشی نسبت به اکران خصوصی و گشت ارشاد به محدودیت اکران این فیلم ها در سراسر کشور میانجامد.
بر مبنای آنچه تا بدینجا گفته شد ضمن ارزیابی مصادیق اعمال ممیزی به دو گونه از آثار میپردازیم که خط قرمزها را در نوردیدند اما دو سرنوشت متفاوت یافتند. دسته اول نمایش بیدغدغهای داشتند و گروه دوم به مصیبت توقیف میان مدت یا دائمی دچار شدند.
الف) آثاری که از خطوط قرمز گذشتند و توقیف میان مدت یا دائمی را تجربه کردند به این شرح هستند:
۱- چریکه تارا: دگرگونی نظام سیاسی و تحولات فرهنگی پس از آن ممیزی حجاب اسلامی را به عنوان یکی از عناصر قطعی در شخصیت پردازی زنان لحاظ میکرد و به همین علت با توجه به بی حجابی سوسن تسلیمی، کمیته مبارزه با منکرات نمایش این فیلم را مردود اعلام کرد.
۲- خط قرمز: کاراکتر اصلی فیلم دارای عقاید مارکسیستی بود و تصویر خاکستری ارائه شده از مامور ساواک نیز امکان داشت به ارتباط گیری مخاطب با شخصیت منجر شود و به همین دلایل ممیزیهایی به کارگردان انعکاس یافت که البته با وجود اعمال اصلاحات مورد نظر، فیلم هیچگاه رنگ پرده را ندید.
۳- انفجار: ساختار ضعیف در کنار مواردی چون القای خشونت و تحریف مبارزات انقلاب این اثر را به محاق برد و حتی با وجود اعمال اصلاحات مدنظر نتوانست به نمایش درآید.
۴- حیاط پشتی مدرسه عدل آفاق: تعابیر و تفاسیر سیاسی مختلفی از درونمایه فیلم استنباط می شد وهمین مساله امکان اکران فیلم تا سال ۱۳۶۹را به وجود نیاورد و با اعمال اصلاحاتی از جمله تغییر نام به مدرسه ای که می رفتیم نمایش داده شد.
۵- حاجی واشنگتن: نوع شخصیت پردازی حاجی واشنگتن تعابیر و تفاسیرگوناگونی را به وجود آورد تا جایی که فیلم در یک محاق ۱۶ساله رفت و پس از درگذشت کارگردانش به شکل محدود در ۱۳۷۷ اکران شد.
۶- باشو غریبه کوچک:در سال های پایانی جنگ، چنین نگاهی به آسیب ها و چالش های این پدیده شوم چندان با نگاه رسمی تطابقی نداشت و به همین علت با یک توقیف چهارساله روبرو شد و در ۱۳۶۹ بدون تغییر به نمایش درآمد.
۷- شب های زاینده رود: کارگردان ارزشی آن روزها چنان به آدم های جنگ و مناسبات آن تاخته بود و در نمایش روابط زن و مرد، لیبرالیستی عمل کرده بود که جنجالهای بسیاری را پدید آورد.
۸- نوبت عاشقی: باز هم خبرسازی کارگردان ارزشی آن روزها با محوریت بخشی به موضوع خیانت و نمایش روابط لجام گسیخته زن و مرد، اثرش را با توقیف روبرو کرد.
۹- در مسلخ عشق: در شرایط یاس اجتماعی حاصل از طولانی شدن جنگ، نمایش شکست رزمندگان ایرانی همسویی چندانی با تعریف رسمی از سینمای ایدئولوگ دفاع مقدس نداشت و به همین علت بنابر مصالح آن روز از نمایش فیلم جلوگیری شد.
۱۰- بانو: نوع نگاه فیلم به قشر فرودست و مستضعف و وجود صحنه هایی از رقص و آواز این فیلم را به مدت هفت سال در صف انتظار اکران قرار داد و با اندکی اصلاحات در پاییز ۱۳۷۷ به نمایش درآمد.
۱۱- ناصرالدین شاه آکتور سینما: بازهم کارگردان با نگاه کمدی اش به سینما و مفاهیم آن مساله ساز شد. فیلم به وضوح به نقد ممیزی و سانسور در سینما میپرداخت و از تصاویر فیلم های قبل از انقلاب بهره گرفته بود و البته به دلیل رویکرد کمدی اثر چندان با نگاه سختگیرانه ممیزان روبرو نشد و با اندکی اصلاحات در زمستان ۱۳۷۱ به نمایش درآمد.
۱۲- آدم برفی: زن پوشی اکبرعبدی، نوع متفاوت کمدی در مقیاس آن زمان و شخصیت پردازی آدمها باعث شد تا سه سال در توقیف به سربرد و بالاخره در آذر ۱۳۷۶ اکران شد.
۱۳- نجات یافتگان: فیلم به دلیل نمایش تصویری خاکستری از یک سربازعراقی و نوع ارتباط گیری دختر مددکار با رزمنده پس از چهارسال توقیف با تغییر نام به تا آخرین نفس اکران شد.
۱۴- دایره: به دلیل بررسی موضوع دختران فراری و غلو نمایشی در بازتاب این معضل شوم اجتماعی با دستور مستقیم زنده یاد سیف الله داد(معاونت سینمایی وقت) توقیف شد.
۱۵- سکوت: به دلیل وجود صحنه با حرکات موزون به مدت یکسال توقیف شد و با جابجایی مدیریت نظارت بدون اصلاحیه به نمایش درآمد.
۱۶- طلای سرخ: حذف سه دقیقه از فیلم به اطلاع کارگردان رسیده اما عدم پذیرش وی منجر به ادامه توقیف اثر گشته است.
۱۷- رای باز: کیفیت پایین تصاویر و بررسی موضوع قاچاق زنان و دختران ایرانی از دلایل اصلی توقیف به شمار میآیند.
۱۸- خواب تلخ: شوخی با مساله مرگ و ملک الموت.
۱۹- به رنگ ارغوان: با دستور مستقیم وزارت اطلاعات به مدت ۵ سال توقیف و در نهایت با دستور نهاد ریاست جمهوری در زمستان ۱۳۸۸ به نمایش عمومی درآمد.
۲۰- مارمولک: پس از سه هفته از اکران به دلیل آنچه تمسخر روحانیت دانسته شد از ادامه نمایش آن جلوگیری شد.
۲۱- آفساید: پرداختن به مساله حضور زنان در ورزشگاهها.
۲۲- سنتوری: نوع شخصیت پردازی علی بلورچی و همچنین سیاه نمایی درک شده از تصاویر فیلم باعث شد تا علی رغم داشتن پروانه نمایش به آرشیو برود.
۲۳- پاداش: با دستور مستقیم وزیر ارشاد به دلیل عدم رعایت احترام در محدوده مسایل عقیدتی توقیف شد.
۲۴- صد سال به این سالها: نوع نگاه فیلم به انقلاب اسلامی و تحولات پس از آن با نگاه رسمی همخوانی ندارد.
۲۵- دایناسور: انتقاد تند از جریانهای سیاسی کشور.
۲۶- گزارش یک جشن: نمادهای به کار رفته در فیلم مورد تائید مدیران اجرایی نیست.
۲۷- آتشکار: روایت قرمز یک راز مردانه و از آن دست کمدی هایی که با محوریت بخشی به خصایص جنسیتی، داستان خود را تعریف میکنند. چالشهای قصه پیرامون شخصیت آقا سهراب و تردیدهایی که در مسیر انجام عمل وازکتومی داشت شکل گرفته بود و همین مساله، فیلم را در یک محاق سه ساله فرو برد و پس از دریافت پروانه نمایش، در بیخبری کامل آمد و رفت.
۲۸- خصوصی: ارائه تصویری زشت از زن و بهره گیری نادرست از اعتقادات درجهت کسب منافع اقتصادی به عزمی جدی از سوی نیروهای ارزشی جهت جلوگیری از ادامه اکران آن منجرشد.
۲۹- گشت ارشاد: عنوان فیلم و نقد یکی از طرحهای ویژه فرهنگی و اجتماعی و نوع شخصیت پردازی سه کاراکتر مرد، معادلات اکران را به ضرر این فیلم به چرخش درآورد و پس از اعتراضات بیرونی از حجم سالن های نمایشش کاسته شد.
۳۰- کویر مرگ: این فیلم به گفته اسماعیل براری(کارگردان)، مراحل آغازین و پیش از صدور پروانه ساخت آن ده سال به درازا کشیده و به ماجرای عجیب حمایت شهید آوینی از فیلمنامه در برابر مخالفت حوزه هنری که اندکی قبل از شهادت تا پای استعفای او پیش رفته نیز انجامیده است و سرانجام در سال ۱۳۸۰ تولید و به دنبال جنجال رد و سپس پذیرش و نمایش نابهنگام آن در جشنواره فیلم فجر همانسال منجر به تصمیم متفاوت شورای صدور پروانه نمایش مبنی بر اضافه شدن ۷ دقیقه به فیلم شده که با خودداری کارگردان درمحاق قرار گرفت.
۳۱- آبادان: اداره نظارت و ارزشیابی در آن دوره این طور تشخیص داد که پس از صدور مجوز، فیلم در نمایش عمومی با واکنشهایی دردسرساز روبرو خواهد شد. بخشهایی از فیلم که در شهرک دفاع میگذرد بیش از سایر بخشها مانع صدور مجوز شده است.
۳۲- آشیانه: دومین فیلم سینمایی اسماعیل براری و محصول شبکه دوم تلویزیون ایران است که در سال۱۳۷۰ به دلیل سوژه عشق، مهر توقیف خورد و قبل از نمایش به آرشیو رفت.
۳۳- ابجد: این فیلم را تلویزیون تولید کرد و خودش هم از نمایش عمومی آن ممانعت به عمل آورد.
۳۴- باد ما را خواهد برد: فیلمی از عباس کیارستمی که با وجود دریافت پروانه نمایش هرگز امکان اکران عمومی را پیدا نکرد.
۳۵- جزیره آهنی: این فیلم به کارگردانی محمد رسولاف با کسب پروانه ساخت تولید شد و پس از پایان یافتن مراحل تولید، ابتدا برای حضور در جشنواره کن مجوز نمایش بینالمللی را به دست آورد و سپس اواسط تابستان ۸۴ پروانه نمایش عمومی کسب کرد. اما نمایش فیلم در تهران، حتی در حد نمایش خصوصی هم با مشکلاتی روبروست که کارگردان فیلم، آن را ناشی از اعمال نظر فارابی به عنوان یکی از صاحبان حقوق فیلم میداند.
۳۶- ده: در چهار اپیزود از فیلم ده طبق قوانین نظارت مواردی از جمله بی حجابی و یا بیان یک جمله وجود دارد که در صورت حذف آن ها پروانه نمایش عمومی فیلم صادر میشد. اما این تعدیل که در حد چهار، پنج دقیقه است با واکنش عباس کیارستمی، کارگردان فیلم، روبرو شد.
ب) آثاری که از خط قرمز گذشتند و توقیف نشدند به این شرح هستند:
۱- اجاره نشینها: رویه کمدی فیلم ازعلتهای اصلی توقیف نشدن اجاره نشینها بود زیرا درون مایه فیلم با آن منطق نماد محور ممیزان اول انقلاب از پتانسیل بالایی برای به مشکل خوردن برخوردار بود و همین جنس کمدی اثر سبب شد تا کسی حرفهای سختگیرانه ممیزها را جدی نگیرد.
۲- عروسی خوبان: کارگردان در این فیلم هرچه دلش خواست به کاراکترهای ارزشی آن دوران و مناسبات جنگ نقدهای گزنده وارد کرد اما جوان ارزشی آن دوران هنوز مورد تائید بود و اگر هم نقدی از جانبش مطرح میشد با یک سعه صدر از سوی مدیران روبرو میشد.
۳- نرگس: تم داستانی اثر طبق برآوردهای امروز تعریفی جز سیاه نمایی ندارد اما این فیلم تصویر دقیقی از مناسبات جامعه آن روز به شمار میرود و البته به دلیل آنکه تلاش بود تا ممیزیهای نمادگرایانه به کناری رود و تنها به مصادیق بارزی از درنوردیدن خط قرمزها توجه شود از اینرو نرگس به عنوان یک قصه اجتماعی که در عین حال نقدهایی نیز مطرح میکند از گذرگاه ممیزی به سلامت عبور کرد.
۴- پناهنده: ارائه تصویری خاکستری از منافقان که دلشان برای وطن تنگ شده بود، اما هنوز مدت چندانی از عملیات مرصاد نمیگذشت و بخشش مجاهدین خلق کار آسانی نبود. البته شخصیت پردازی زاپاتا با بازی احمد نجفی به عنوان یک تصویر حقیقی از منافقان تا حدودی در جلب نظر ممیزان موفق عمل کرد و چنین شد که پناهنده به نمایش عمومی درآمد.
۵- لیلی با من است: حتی طرح داستانی فیلم نیز پتانسیلهای یک توقیف دائمی را در مسیر این کمدی جنگی قرار میداد اما هنر بازی با مولفههایی که تا آن زمان کسی جسارت طرح رسمی آن را نداشت یک کمدی متفاوت را به سینمای ایران هدیه داد.
۶- آژانس شیشه ای: بهترین فیلم سیاسی تاریخ سینمای ایران که در شرایط خاص پس از تحولات دوم خرداد نمایشی درست و قاعده مند از بحثهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی داشت. تم محوری و تحولات درون متنی فیلم چنان مساله دار به نظر میرسید که شانس کمی را در اکران فیلم به وجود میآورد اما ارتباط گیری تمامی اقشار جامعه با هر نوع نگاه و تفکر با شخصیتهای قصه و اینکه شمایل کاریزماتیک سلحشور و حاج کاظم به درستی یک فضای دو قطبی نه چندان همگرا و البته تا حدود زیادی مفاهمه برانگیز را متداعی بود در تلطیف فضا و زمینه سازی جهت نمایش عمومی فیلم تاثیرگذار بود.
۷- مرد عوضی: نمونه برجستهای از یک کمدی جنسیتی با مولفههای بومی که سال پیش در تجربهای چون زنان ونوسی مردان مریخی نیز بسیار کمرنگ تر دیده شد. فیلم با بهرهگیری از هجو کلامی، بصری و استفهامی یک نمونه حساب شده و تر و تمیز از کمدی ایرانی است. فیلمی که در بهترین موقعیت به نمایش درآمد و به آرشیو ذهنی جامعه ایران پیوست.
۸- نیمه پنهان: حتی عنوان فیلم بدون توجه به خط داستانی آن شبهه برانگیز بود و موضوع انقلاب فرهنگی و جریانهای پیرامونی آن نیز بسیار خط قرمزی به نظر میرسید. هرچند این بار نیز فضای خاص آن مقطع به کمک فیلم آمد و نمایش داده شد.
۹- شوکران: فیلمی برضد ازدواج موقت وبا نگاهی تند به مناسبات رسمی حمایت کننده از این ایده که مرزهای ارتباط زن و مرد در سینمای ایران را در نوردید اما حتی اعتراض جامعه پرستاران به نوع شخصیت پردازی سیما ریاحی نیز مانع نمایش فیلم نشد.
۱۰- اعتراض: فیلمی جلوتر از زمان خود که پیشبینی مناسبات سیاسی آینده را میکرد اما چه دلیلی داشت که این اثر با مارک محافظه کاری که دیگران به آن چسباندند توقیف شود.
۱۱- من ترانه ۱۵ سال دارم: روایت انسانی از کشاکش یک دختر برای اثبات پاکدامنی باعث شد تا کسی حتی به فکر پیدا کردن یک دریچه سوءتفاهم برانگیز در فیلم نباشد.
۱۲- سه گانه اخراجیها: ملغمهای از شوخیهای توهینآمیز نسبت به جنگ، جامعه و هر آنچه ردی از ارزش در آن است. حاشیه امن کارگردان، یک سهگانه سینمایی پولساز را شکل داد که تنها نکته مثبتش فروش خیره کننده آن با حمایتهای گسترده رسانهای و اقتصادی بود.
منبع: روزنامه مردمسالاری