کودکان کار؛ قربانیان بی گناه مدرنیسم
گلفروشی در سر چهارراهها، فالفروشی داخل مترو، بادکنکفروشی، زبالهگردی، واکسی، کارگری کورهپزخانهها و مزارع، ترمینالها و…، بیشتر صاحبان این مشاغل کودکان بین ۵ تا ۱۵ سال هستند که در موضوع کودک بودن و کار مشترکند، همه ما با این کودکان در موارد مختلف روبهرو شدهایم و در حس ترحم و افسوس نسبت به این کودکان کار مشترکیم.
هیچ کدام از آنها بیش از ۱۵ سال ندارند، اما در بازوان نحیف هر کدام تجربه کارهای سخت در برابر مزدی اندک، حکایت از دشواری تامین معیشت دارد.
بسیاری از کودکان به دلیل فقر اقتصادی و به اجبار خانوادههای خود مجبور به کار کردن در کارگاههایی میشوند که کمتر مورد بازرسی قرار میگیرند و در اندک بازدیدهایی که از آنها صورت میگیرد، با زیرکی خاصی کودکان زیر ۱۵ سال را از چشم ماموران مخفی میکنند تا مبادا نیروی کار ارزان خود را از دست بدهند یا مجبور به پرداخت حق بیمه شوند.
قانون کار، قانونی بیگانه
حضور کودکان کار که در سرمای زمستان و گرمای تابستان در خیابانها طی سالهای اخیر در بیشتر نقاط کشور روبه گسترش است، یکی از معضلات اساسی اجتماعی است که جامعه ما هماینک با آن روبهرو است و در صورت عدم پیشگیری و مهار این پدیده، به فاجعه اجتماعی تبدیل خواهد شد. وضعیت فلاکتبار کودکان کار، قصه پردرد و غصهای است که دل و جان دوستداران و تلاشگران احقاق حقوق کودکان را به درد میآورد. برخی از آنها در کارگاههای تولیدی کوچک به ازای ۱۲ ساعت کار فقط ۳۰ الی ۴۰ هزار تومان دستمزد دریافت میکنند و برای آنان قانون کار، قانونی بیگانه است.
ایرانی و افغانی تفاوتی نمیکند. کودک هستند و برخلاف قانونهای نوشته و نانوشته شده، دشواری روزهای سخت بزرگی را تجربه میکنند.
کارگاههای خصوصی قدرتمندتر از قانون کار
حدود یک میلیون کودک در ایران کار میکنند، در حالی که ماده ۷۹ قانون کار، اشتغال به کار افراد زیر ۱۵ سال را ممنوع میکند. این قانون شامل تبصرهای است درباره کارهایی که ماهیتشان برای کودکان زیر هجده سال زیانآور است و همچنین شامل تبصره قانونی ۱۸۸ که بنابر آن، افراد مشمول استخدام کشوری، کودکانی که برای دولت کار میکنند و کودکانی که در کارگاههای خصوصی خانوادگی به کار مشغولند، در دایره این قانون قرار نمیگیرند.
در عین حال اگر والدین یک کودک با کارفرمای او قرارداد ببندند، چون ولی کودک به شمار میآیند، حق واگذاری و اجاره دادن فرزند خود به صاحبان کارگاههای خصوصی را دارند ولی جدا از ممنوعیت کار کودکان که روی کاغذ قانون کار کودکان نوشته شده و در میثاقهای جهانی به آن تاکید شده است، ما شاهد عمق پیشرفتگی پدیده کار خیابانی در ایران هستیم.
علل رشد کودکان کار
شکاف طبقاتی، افزایش تعداد خانوادههای بدسرپرست، بیسرپرست و تک سرپرست، افزایش جمعیت، فقر فرهنگی مهاجرت، بیکاری، عدم تامین اجتماعی، حاشیهنشینی، درگیریهای مستمر خانوادگی و اعتیاد و مشاغل کاذب در گسترش این ناهنجاری اجتماعی نقش دارند.
آمارها سخن میگویند
در مجموع ۸۰ درصد کودکان خیابانی، کودکان کار هستند که به علت فقر اقتصادی خانوادهها، مجبور به کار در خیابان هستند و بیشتر آنها در استانهای خراسان، تهران، لرستان و کردستان به سر میبرند.
۹۰ درصد این کودکان دارای والدین هستند، ۸۰ درصدشان مهاجرند که ۴۲ درصد آنها از روستاها و شهرهای دیگر کشور و ۳۸ درصد از کشورهای دیگر آمدهاند و از نظر جنسیت نیز ۷۸ درصد آنها مذکر و در فاصله ۵ تا ۱۸ سالگی قرار دارند.
از مجموع ۲ میلیون کارگاه سطح استان تهران، تنها کارفرمایان ۵۰۰ هزار کارگاه حق بیمه میپردازند. خود این اظهارنظر نشان میدهد ۵/۱ میلیون کارگاه فقط در سطح استان تهران وجود دارند که وزارت کار نظارت و کنترلی بر آنها ندارند بنابراین بیشتر کودکان و نوجوانان کارگر زیر پوشش هیچ بیمهای نیستند. ضمن این که در ایران به دلیل غیرقانونی بودن کار کودکان و نیز اشتغال آنها در کارگاهها که جزو مشاغل تعریف شده به حساب نمیآیند، این مساله به صورت پنهان وجود دارد.
بیانیه کودکان کار به مناسبت روز جهانی مبارزه با کار کودک – ۲۳ خرداد ۱۳۸۷
همیشه کسی که کار شایستهای انجام میدهد مورد تحسین قرار میگیرد، ولی ما با این که کار خوب انجام میدهیم، مورد تحسین قرار نمیگیریم. ما همه کودک هستیم و دنیای آزاد خودمان را میخواهیم. ما فقط نمیخواهیم در خیابانها باشیم. اما میخواهیم در کنار خانواده باشیم، بازی کنیم، درس بخوانیم و از امکانات دیگری هم بهرهمند باشیم.
ما کودکان میخواهیم از احترام، آسایش، پوشاک و تغذیه سالم برخوردار باشیم.کودکان کار دوست دارند از علم و آگاهی و آموزش بهتری برخوردار باشند…
توصیه
متاسفانه با وجود تعهد به میثاقهای بینالمللی، هنوز نهادی که حمایت از کودکان را به عهده گیرد در کشور فعالیت نمیکند.
در صورتی که نتوان از این کودکان حمایتهای همهجانبه کرد بسیاری از آنان در آینده نه چندان دور در صف مجرمان جامعه یا به عبارتی در صف باجگیران قرار میگیرند و بهتر است هزینهای که در آینده برای مقابله با جرم در نظر گرفته میشود، امروز برای باسواد شدن و دیگر حمایتهای اجتماعی کودکان یاد شده صرف شود.
منبع: جام جم
ﻫﻤﻮﻃﻦ،،، ﺑﺎ ﺑﺮﺩﺑﺎﺭﯼ ﺍﻧﺪﮐﯽ ﺩﺭﮐﻢ ﮐﻨﯿﺪ
ﯾﮏ ﻧﮕﻪ ﺑﺮ ﭘﯿﺸﮕﺎﻩ ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﺳﺮﺩﻡ ﮐﻨﯿﺪ
ﺩﺭﺩﺩﻟﻬﺎﯾﻢﺷﻨﯿﺪﯼ ﻭﺑﺪﯾﺪﯼ ﯾﺎﻭﻩﺍﺳﺖ
ﮔﻮﺵ ﻣﺴﭙﺎﺭﯾﺪﺟﺎﻧﺍ،ﺑﻌﺪﺍﺯﺁﻥﺗﺮﮐﻢﮐﻨﯿﺪ
ﺭﻭﺑﺮﻭﯾﺖ ﺩﺭﺩﻫﺎﯼﮐﻮﺩﮐﯽ ﺭﻧﺠﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﮐﺰﺑﺮﺍﯼ ﻟﻘﻤﻪ ﺍﯼﻧﺎﻥﺭﻭﺯﻭﺷﺐﺟﻨﮕﯿﺪﻩﺍﺳﺖ
ﻫﺸﺖ ﺳﺎﻝ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺗﺤﻔﻪ ﺑﺮﺍﯾﺶﺍﺷﮏ ﺷﺪ
ﺑﯿﻨﻮﺍ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺑﺮﺩﻩ ﺍﺧﺮﯾﻦ ﺑﺎﺭ،ﮐﯽﺧﻨﺪﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﮐﻮﻟﻪ ﺑﺎﺭﺯﻧﺪﮔﯽﺑﺮﺷﺎﻧﻪ ﻫﺎﯾﺶ،ﺍﺭﺯﻭﻫﺎ ﺑﯿﺸﻤﺎﺭ
ﺩﻡ ﺑﻪ ﺩﻡ ﺗﺤﻘﯿﺮﺩﺭﻣﺎﺗﻢ ﺳﺮﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﭘﺪﺭﺑﺎﺷﺪ ﺧﻤﺎﺭ
ﮔﺮﻧﺪﺍﺭﯼ ﺑﺎﻭﺭ ﻭﺗﻨﻬﺎ ﺷﻤﺎﺭﯼ ﺩﺭﺩﺩﻟﻬﺎ ﺭﺍ ﺷﻌﺎﺭ
ﺳﺨﺖ ﺑﺎﺷﺪ،ﻟﺤﻇﻪﺍﯼ ﺧﻮﺩﺭﺍﺑﺠﺎﯼ ﺍﻭ ﮔﺬﺍﺭ
ﮔﺮﺗﺒﺴﻢ ﻣﯿﺰﻧﺪ ﺑﺮﻫﺎﻥ ﺷﺎﺩﯾﺶ ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺖ
ﻧﯿﺴﺖ ﺩﺭﺯﻧﺪﺍﻥ،ﻭﻟﯽ ﺧﻮﺩﺭﺍﺑﺒﯿﻨﺪﺩﺭﺣﺼﺎﺭ
ﻣﺎﺍﮔﺮﻧﺎﻧﺶ ﻧﺪﺍﺩﯾﻢ،ﺑﻮﺳﻪ ﺑﺮﺭﻭﯾﺶ ﮐﻨﯿﻢ
ﺑﮕﺬﺭﯾﻢ ﺍﺯﺷﺎﺧﻪ ﮔﻞ،ﻫﺪﯾﻪﺑﺮﻣﻮﯾﺶﮐﻨﯿﻢ
ﺑﯿﮕﻤﺎﻥﻣﺤﺼﻮﻝ ﮔﺮﺩﺩﺁﻧﭽﻪ ﺑﺬﺭﺵ ﮐﺎﺷﺘﯿﻢ
ﮐﺎﺵ ﻗﺒﻞ ﺍﺯﭼﯿﺪﻥ ﮔﻞ،،ﻻﺍﻗﻞ ﺑﻮﯾﺶ ﮐﻨﯿﻢ .
ﻭﺣﯿﺪﺩﺭﻓﺸﯽ